تاریخی Stories

18 Stories

『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』 by LibraryDS
#1
『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』by ִֶָ𓏲࣪.𝗕𝗼𝗼𝗸𝖨𝗌𝖫𝖺𝗇𝖽࿐
🦋☽ زیبــای وحشـی Complete ⛮ کاپـل: چانبــک ⛮ ژانــر: عاشـقانه، تاریـخی، امپـرگ، امگـاورس، اسـمات ⛮ نویسـنده: السـا و بری ⛮ ادیتور و بازنویس: السـا بیون بکهیون، امگای زی...
Completed
𝕵𝖚𝖘𝖙 𝖋𝖔𝖗 𝖊𝖆𝖈𝖍 𝖔𝖙𝖍𝖊𝖗 (VKOOKMIN ) by yaya___gh
#2
𝕵𝖚𝖘𝖙 𝖋𝖔𝖗 𝖊𝖆𝖈𝖍 𝖔𝖙𝖍𝖊�...by
«فقط برای هم» کاپل : کوکمین ، ویمین، تهکوک ژانر : تاریخی ، امگاورس ، اسمات روزای آپ : وابسته به حمایت شما و انرژی من به داستانم بیشتر از یک پارت فرصت بدین❤️ #bts #vkoo...
-walk in Paris- by aidavlove123456
#3
-walk in Paris-by aidI
+به نظرت بعد ها راجبمون توی کتاب های تاریخ میگن؟ -عشق همیشه دفن میشه -------- ژانر:اسمات🔞 عاشقانه روزمره کاپل:ویکوک سپ نامجین (فصل اول)
My Strawberry Boy🍓💕 by nuva_5
#4
My Strawberry Boy🍓💕by Armeria
پایان یافته❌ به سختی از جام بلند شدم و دنبال اون دوتا راه افتادم..... اول فکر کردم که بازیگر چیزی هستن و دارن نقش بازی میکنن..... اما با ندیدن دوربین و کارگردان خشکم زد...
Peony by fanfiction_fantsy
#5
Peonyby fanfiction_fantsy
کاپل:یونمین ژانر:تاریخی، عاشقانه خلاصه: توی روز‌های تاریکی که عشق دو همجنس گناه کبیره محسوب می‌شد، جیمین پسر یکی از لرد‌های سرشناس فرانسه رابطه‌ی عاشقانه‌ای رو با پسر با...
𝒜𝓃 𝒶𝒸𝒽𝒾𝑒𝓋𝑒𝒹 𝓌𝒾𝓈𝒽 𝑜𝓇...?!🗡(𝓈𝑜𝓅𝑒 )  by _darkbluefic_
#6
𝒜𝓃 𝒶𝒸𝒽𝒾𝑒𝓋𝑒𝒹 𝓌𝒾𝓈𝒽 𝑜�...by _darkbluefic_
•نام⸙ آرزوی براورده شده یا...؟!(چندشاتی) •ژانر⸙ رمنس ، انگست ، درام ، تاریخی ، اسمات •کاپل⸙ یونسوک(سپ) •رده سنی⸙ +۱۸ •خلاصه⸙ تاحالا شده از آرزویی که میکنین پشیمون بشین و...
『𝐒𝐚𝐯𝐚𝐠𝐞 𝐑𝐨𝐬𝐞🥀』 by LibraryDS
#7
『𝐒𝐚𝐯𝐚𝐠𝐞 𝐑𝐨𝐬𝐞🥀』by ִֶָ𓏲࣪.𝗕𝗼𝗼𝗸𝖨𝗌𝖫𝖺𝗇𝖽࿐
🦋☽ رز وحشـی ⛮ کاپـل: چانبــک ⛮ ژانــر: عاشـقانه، تاریـخی، امگـاورس، اسـمات ⛮ نویسـنده: السـا ⛮ دنیای موازی از زیبای وحشی بیون بکهیون امگای زیبا و اشرافی که از کودکی به...
But I loved him 2 وَلـی‌مَـن‌دوسـِش‌دآشتَـ🫀ـم  by Supernatural313
#8
But I loved him 2 وَلـی‌مَـن‌دوسـِ...by S_M_H
📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 𝗟𝗢𝗩𝗘 𝗖𝗔𝗡 𝗕𝗢𝗧𝗛 ʜᴇʟʟ ᴀɴᴅ ʜᴇᴀᴠᴇɴ ғᴏʀ ᴜ..! عِشـــ⁦♡⁩ـق‌میتونه‌هم‌برات‌بِهشت‌باشه‌هم‌جَهنم! ‹‹گفتم:میدونی،وقتی‌آدم‌دیگه‌ازهمه‌چی‌دست‌میک...
TateMae | Vmin by Iamveronikaa
#9
TateMae | Vminby ᴠᴇʀᴏɴɪᴋᴀ
⁰𝐓ᴀᴛᴇ𝐌ᴀᴇ ᴇᴛ 𝐇ᴏɴɴᴇ• تاته مائه و هون نِه به گفته‌ی آقای کیم تهیونگ معنی تضاد بین احساسات و خواسته های واقعی آدمه. چیزی که جیمین بعد از سه سال زندگی و خدمت به خانواده ا...
My comrade was a dragon by Melin_07
#10
My comrade was a dragonby Melin_07
اژدهایی باستانی که گمان میرود همنوعانش منقرض شده‌اند و آخرین اژدها از گونه خود است.. پسری اسیر در دست بی‌رحم سرنوشت.. داستان چگونه رقم خواهد خورد؟.. پیروزی یا شکست؟.. نو...
𓂃My Beautiful Imagination⋱ by Veronikanoir
#11
𓂃My Beautiful Imagination⋱by Veronika
خیـالِ شیـرین مـن ⨳ کـاپل: ییـجان ⨳ ژانـر: تاریخی، ماورایی، رومنس، اسمات ⨳ تایپ: 𝖼︎𝗈𝗅︎𝗅︎𝖾𝖼︎𝗍𝗂𝗈𝗇︎/𝖻︎𝗃︎𝗒𝗑︎ ⨳ کانال: 𝗎𝗄︎𝗂𝗒𝗈𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒 ⨳فایل معرفی شخصیت‌ه...
painful love by lladrnll_1996
#12
painful loveby adrian
پسر وزیری که به اصرار پدرش همراه او به سفر کاری میره ولی چی میشه این یه سفر ساده نباشه و تو این سفر کلا زندگی چانگبین داستانمون تغییر کنه و حتی باعث تغییر خودش هم بشه. چ...
𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥 𝐩𝐚𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫 نقاش سلطنتی by middlenight7
#13
𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥 𝐩𝐚𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫 نقاش سلط...by lilith⁷
+نامجون فکر میکنم این عشق اشتباهه _کی تایین میکنه چی درسته چی اشتباه؟ عاشق تو شدن درست ترین تصمیم زندگیم بود
My Knight by MonikaRainbow
#14
My Knightby Monika Rainbow
شاهزاده الفی ک ب علت بیماریش بیش از حد ب شوالیش وابسته شده چی میشه اگه اونا فاصله رو از بین ببرن و مثل دوتا عاشق و معشوق با هم رفتار کنن؟ چیزی ک از بچگی حتی فکرشم نمیکرد...
my Twin | همزاد من  by Bibblor
#15
my Twin | همزاد من by bibble
کاپل : کایجونگ ژانر : تاریخی ، تخیلی ، درام کی فکرشو میکرد که مسابقه تیراندازی امسال ، باعث بشه همزادش رو ملاقات کنه ؟
💎 King Kai 👑 by TheBluieD
#16
💎 King Kai 👑by The Blue D 💎
👑King Kai👑 Couple : Kaisoo 💕 Genre : Historical ⛩ , Smut 🔞 , Romance ❤ Writer : BlueD🌙 همه دربرابر کیم کای ، سومین پادشاه از خاندان کیم ... یعنی هیچکس نبود کنارش با...
:・゚✧ 𝒶 𝒢ℯ𝓎𝓈𝒽𝒶 𝓁ℴ𝓋ℯ ✧゚・:  by roz63402016
#17
:・゚✧ 𝒶 𝒢ℯ𝓎𝓈𝒽𝒶 𝓁ℴ𝓋ℯ ✧゚・: by red rose
متوقف شده ❗️ کاپل اصلی : نامجین ( نامجون و جین ) کاپل فرعی : یونمین ژانر : عاشقانه ، جنگی ، تاریخی ، انگست ( دارای اسمات ) موضوع : در حین جنگ بین کره و قبایل مغول داست...
white butterfly by zahrakookv
#18
white butterflyby dalia
+بنظرت دختره یا پسر به سختی نگاهش و از اون چهره دلنشین گرفت درحالی که کنار جیمین می نشست گفت: نمیدونم... جیمین لب گزید و اروم دستش و به سمت پایین تنه اون موجود برد با لم...