تهگی Stories

Refine by tag:
تهگی
تهگی

7 Stories

  • Wings Of Destiny  by Yukilovesbluerose
    Yukilovesbluerose
    • WpView
      Reads 496
    • WpPart
      Parts 5
    Name : Wings Of Destiny. Couple : Kookmin, Tegi, Namjin. Genre : Imagination, fantasy, romance, magic. Writer : Yuki Up days : نامعلوم. خلاصه: داستانی درباره پایان جنگ بین بال سفید ها و بال سیاه ها و آشتی آنها بعد از هزاران سال ولی هنوز افرادی بودن که خواهان این صلح نبودن. جیمین از خاندان سلطنتی بال سفید ها با قدرتی خاص و منحصر که به زودی پادشاه بعدی شود عاشق جونگکوک بال سیاه میشود. جیمین دارای قدرت خاص که وقتی ماه کامل میشد به قدرتمند ترین حد خودش میرسد و رنگ چشم هایش و بال هایش یه رنگ طلایی درمیان. ولی یه روزی بال های خود را از دست میدهد.
  • you got it  by Elioo_o1234
    Elioo_o1234
    • WpView
      Reads 203
    • WpPart
      Parts 1
    ادامه فیک you got it لذت ببرید 🤞
  • ▪️⚫TRAP(taegi version)⚫▪️ by Adelaidesmith002
    Adelaidesmith002
    • WpView
      Reads 15,376
    • WpPart
      Parts 29
    فن فیکشن TRAP ( تله ) کاپل اصلی : تهگی کاپل های فرعی : خودتون بخونید بفهمید 😁 نویسنده ها : خودم 😁 و یه ارمی تازه وارد وضعیت فیک : در حال اپ روزهای اپ : تا حد ممکن سریع تر از روز مشخص شده اپ میکنم ولی در کل : ❌چهارشنبه ها ❌ ژانر : روزمره , جنایی , مرموز , پلیسی ( به مقدار قابل نیاز 😂) , درام و در اخر با کامنتاتون دل ما رو شاد کنید 😍 💜💜💜پرپل یوووو 💜💜💜 Once was first on #taegi ❤️
  • 🧑🏻‍🤝‍🧑🏻❤️‍🩹ʸᵒᵒⁿᵗᵉᵃ by Ara_Hdzd
    Ara_Hdzd
    • WpView
      Reads 293
    • WpPart
      Parts 1
    scenario🤍 #yoontea
  • The Good Asshole by Gol_queen
    Gol_queen
    • WpView
      Reads 8,453
    • WpPart
      Parts 24
    "...می گفت یه آدم خوبِ عوضی اولین سیگارو دستش داده.هیچوقت نفهمیدم اون ادم اونقدر خوب بود که حتی با وجود عوضی بازیش نمی تونست به خوبیش اشاره نکنه یا اونقدر بد که حتی موقع به یاد آوردن یه خاطره ساده هم نمی تونست بهش فحش نده." عوضی خوب کاپل ها:تهگی،جینهوپ،یونسوک،تهجین(خبری از روابط ضربدری نیست!) ژانر:رومنس روزهای آپ: اخرهفته
  • don't touch my little boy  by sara2007sk
    sara2007sk
    • WpView
      Reads 23,815
    • WpPart
      Parts 23
    دستمو با شتاب از دست قویش کشیدم بیرون. ؟:دست از سرم بردار.... چرا همه جا دنبالم میای. ؟؟: خودت چی فکر میکنی کیتن؟ به سمتم خم شد جوری که لباش به گوشم بخوره زمزمه کرد. ؟؟:شایدم واسه این باشه که زیادی شیرین بودی..😏 ازش فاصله گرفتم. خواستم فرار کنم که با سدی از مردان سیاه پوش مواجه شدم. با ترس قدمی به عقب برداشتم. ؟؟: میخوای کارو سخت تر کنی لیتل؟ لرزش دستو پام بیشتر شده بود. رو زمین نشستمو به سختی خودمو به عقب کشیدم. دستامو جلوم سپر کردم. با دادو گریه گفتم: ؟: یکی کمکم کنه... شاید این کار اشتباه بود..... شاید باید به آپا گوش میدادم.... شاید نتونم انتقام بگیرم.... معذرت میخوام اوما نتونستم انتقامتو بگیرم... متاسفم.. ؟؟:چیزی نیست لیتل بوی. ددی کنارته. تهگی🟰 تهیونگ 🔝