Lilyrobersonmira
متوقف شده⭕️
جئون جونگکوک یه سلطان بیقید و شرطه، رهبر پک الفا ها که از شهر کوچیکشون مراقبت میکنه. یه آلفای سایهدار که با دندون و پنجه حکومت میکنه. هر کی جلودارش وایسه، یا باید بمیره یا زانو بزنه. تنها موجودی که جرئت داره به قلمرو خصوصیاش وارد بشه، کیم تهیونگِ امگاست؛ یه شاهکار ظریف و معصوم که انگار از یه دنیای دیگه اومده تا با مرهمهای دستش، هیولای درون جونگکوک رو آروم کنه. این نزدیکی لعنتی، یه آتش زیر خاکستر ایجاد کرده؛ جونگکوک داره به مرز جنون میرسه، چون حالا هر تار موی تهیونگ براش از کل پک عزیزتره.
💬 Blurb:
اون آلفای قبیلهست، سرد، مغرور و همیشه فرمانده.
من؟ یه امگای معمولیام، فقط برای درمان و خدمت اینجام.
هیچوقت نباید چشم تو چشمش میشدم... ولی شدم.
هر نگاهش یه تهدید بود، هر لمسش یه اشتباه. من عاشقش شدم.
Blurb:
تو قلمروی گرگها، آلفا ها با امگایی که سرنوشت براشون انتخاب میکنه جفت میشن نه با امگایی خودشون انتخاب میکنن.
...
تهیونگ: و-ولی...
جونگکوک: "بوی خوشبختیت داره خفهام میکنه، کیم. تو فکر میکنی این نالهها رو کسی نمیشنوه؟ گوش کن، این یه اخطاره: تو مال منی، چه بخوای، چه نخوای، چه اون پیرمرد کثیف بخواد. اگه یه بار دیگه ببینم با اون چشمات به جای دیگهای نگاه میکنی، کار