طمع Stories

Refine by tag:

5 Stories

لا أمان  by AmanySayed7
#1
لا أمان by Amany Sayed
وعدها بالامان صدقته وعاشت معاه على أساس انه امانها وسندها لكن بعد كده هنشوفه فى القصه
||•خادمة نبيلة•||•NOBLE MAID•|| by ijube7
#2
||•خادمة نبيلة•||•NOBLE MAID•||by happy_girl.
{إيليا هو أشهر خادم يخفي سر كبير و هو انه امرأة ،تستيقظ كل يوم في سادسة صباحا لتضع الضماضات وتباشر عملها،في عيد ميلادها الثامن عشر ستارك حياتها كرجل خادم و تبدا في عيش ح...
The silent sound by alireza4321
#3
The silent soundby Alireza Heyrat
فصل هشتم - صدای خاموش یاسر (با تردید) «ببین، آخرین بازدیدش یک سال پیش بوده... گوشی‌اش از اون موقع خاموشه.» مریم سرش را می‌چرخاند. چشمانش پر از نگرانی است. نگاهش از یاسر...
Worrying moments by alireza4321
#4
Worrying momentsby Alireza Heyrat
فصل پنجم: لحظه‌های نگران‌کنند مریم پشت میز چوبی‌ای که در گوشه‌ای از کافه قرار داشت، نشسته بود. دستانش به آرامی دور فنجان قهوه‌اش پیچیده شده بود، و نگاهش غرق در افکار سنگ...