
#1
《آزورا و باروت》| 𝗔𝘇𝘂𝗿𝗮 & 𝗚𝘂...by Ida Razin
آزورا، معصوم بود...
با چشمهایی آبیتر از سکوتِ اقیانوسهای دور،
و صدایی که حتی بلد نبود آتش رو صدا کنه.
اما بعد... یاد گرفت بوی خون چه طعمی داره.
و من؟
من هنوز تو همون...