Historias de هونهان

Buscar por etiqueta:
هونهان
WpAddhunhan
WpAddاکسو
WpAddچانبک
WpAddکریسهو
WpAddکایسو
WpAddفیکشن
WpAddchanbaek
WpAddexo
WpAddfanfiction
هونهان
WpAddhunhan
WpAddاکسو
WpAddچانبک
WpAddکریسهو
WpAddکایسو
WpAddفیکشن
WpAddchanbaek
WpAddexo
WpAddfanfiction

23 Stories

  • Back/- por 3lileve
    3lileve
    • WpView
      LECTURAS 59
    • WpPart
      Partes 1
    عندما يترك لوهان فرقته و يلتقي بهم بعد سنوات طويلة ماذا يحدث
  • 2520 por shakibanm
    shakibanm
    • WpView
      LECTURAS 1,237
    • WpPart
      Partes 27
    من و تو از این دنیا یه زندگیه اروم خواستیم. عشق ظاهر زیبایی داره ولی سراسر درده. Couple: HunHan
  • _ FAKE SMILE:) por Ft_walker
    Ft_walker
    • WpView
      LECTURAS 691
    • WpPart
      Partes 2
    [fake smile♡] 🥀لبخند مصنوعی 🥀وضعیت:#دو_شاتی | #درحال_تایپ 🥀کاپل: هونهان 🥀ژانر : عاشقانه. اسمات 🥀 شات : 1 🥀نویسنده : @ftwalker 🥀چنل : @ft_fictions وقتی لوهان تویِ اوج ناراحتی وجودش به اتش کشیده میشد باز هم لبخند میزد ...اما در بین این همه دردسر چیزی که اون لبخند ها رو واقعی کرد عشق بود:)
  • Ointment of love/مَرهَم عِشق  por ruby_rv
    ruby_rv
    • WpView
      LECTURAS 953
    • WpPart
      Partes 5
    coupel : chanbaek|hunhan gener : romance _ angst _ smut _ psychosis Ruby & saya ذهن خسته ... روانی داغون با تلفیقی از دیوانگی و جنون. دو روحی که هردو به نحوی از زندگی و تنهابی بریده اند و تن خسته و زخمی شان در سلول بی رحم و خالی از رنگ پناه گرفته است دو روح آزرده که از برخوردشان انقلابی از جنس عشق و دیوانگی برپا میکنند . انقلابی که شعاری ثابت داشت: ما دیوانه نیستیم ---------- قسمتی از داستان : با لکنتی که گاهی زبونش رو اسیر میکرد صدای بم و آرومش مثل یه جادو گوشهای پسرک روی تخت، رو پر کرد + نگاه خیره ات رو از ... اون.. سَ...سقفِ لع..لعنتی.. بردار..بک...هیون من ...من این..جام.. کِ...کنارت... کنار تو ام ! بیا با هم..از این...سِل لول فرار کنیم:)
  • خُيوط مُبهمه por xselu7_
    xselu7_
    • WpView
      LECTURAS 4,413
    • WpPart
      Partes 4
    حيثُ ظلام المدينه،حيثُ الأسرار،الأحزان،وكثيرٌ من القصص المُختبئه بينَ طياتِ النسيان ،يقبعُ الفتى الكوري حادُ الملامح،يُجهّز نفسه لأجل جريمته النكراء،يفعلُها بِدون أي اخطاءٍ تُذكر،يخرجُ وشفتيهِ تعلوها إبتسامةُ النصر،سيفرحُ قائِده كثيراً،فهوَ أحسن الصُنع!. فيه عالمً آخر،وحياةُ تلمؤها ألوان الطيف،والكثيرُ من السَكاكرِ اللذيذه،يجلِسُ الفتى الطُفولي بينَ أحضان أبيه،يتحدثون عن هَذا وعن ذَاك،وضحكاتهم تهُز أرضية منزلهم المُتواضع،قاطعهم رَنينُ هاتف الأب،لتعلو وجهه ملامح الجِديةِ والإنظباط،يقوم الفتى حُلو الملامح بِسرعه لِتقينه بأنَ البلاغ اللذي وصل لأبيه بالغُ الأهميه،يتجهون هُناك،حيثُ رائحةُ العدلِ تملئ المكان،ومن جانبِ آخر،رائحةُ الإجرام تنتشر بِخلسةٍ فيه.. شُرطة سيول:.. لُوهان"أبي،ماذا يحدُث،هل من إمرٍ طارئ؟" الأب"لاعليك شِياو،لقد تمَ السطو على منزلِ عجوزٍ في شمالي غرب المدينه" لُوهان"أوه حقاً!!. هل توجد خسائرٌ بشريه؟" الأب"لا،ولله الحمد،فقط بعض التخريب والتكسير،ولقد تم سَرقة بعضُ المجوهرات والأغراضِ الثمينه" يُقاطع الأب وإبنه ظابطٌ من ظُباطِ المركز، "حظرةَ المُحقق،لقد تم تجهيزُ الطاقم بأكمله،هل نذهبُ لمسرح الجريمه الآن؟" المُحقق شِياو"نعم،هيا بنا لُوهان~. فيه طرفٍ أ
  • hey jerk! pick up your phone.  por mahi_01
    mahi_01
    • WpView
      LECTURAS 157
    • WpPart
      Partes 1
    Hey jerk! pick up your phone! تلفنت رو بردار عوضی! کاپل: هونهان ژانر:رمنس.درام.برشی از زندگی. نویسنده:Mahi01 سایت آپلود: www.exohunhanfanfiction.blogfa.com اینستاگرام: @hunhanfanfiction کانال تلگرام: : @exohunhanfanfiction //////////////////////////////////////////////////
  • 🍭دردسر شیرین por bbh_yeoll
    bbh_yeoll
    • WpView
      LECTURAS 81,619
    • WpPart
      Partes 29
    چی میشه اگه یه روز که انتظار داری مثل همه روزا عادی بگذرونی با یه برخورد سریالی یه نفر تمام قواعد زندگیتو بهم بریزه؟ یهو زندگیتو از این رو به اون رو کنه؟...#چانبک#هونهان #فلاف روزمره #اسمات #کمدی #happy end وضعیت:پایان یافته✔️
  • 💛my favorite boy 💛 por TootooFoxy
    TootooFoxy
    • WpView
      LECTURAS 735
    • WpPart
      Partes 7
    💞پسر مورد علاقه من ✍️نویسنده: توتو🦊🐾 👬کاپل: کاپلهای اصلی اکسو تائوریس _ هونهان _ سولی _چانبک _ کایسو_ شیوچن 📽️ژانر : رمنس _ انگست _ هپی اند _ +18 ➖من دیگه با تو جایی نمیام بَک. بودن با تو و ادامه این رابطمون تنها باعث میشه آینده بدی و برای هم رقم بزنیم. متاسفم که حس میکردم عاشقت شدم. بپذیر که این رابطه باید همینجا تموم بشه!...
  •  𝐂𝐄𝐌𝐄𝐓𝐄𝐑𝐘 𝐈𝐍 𝐓𝐇𝐄 𝐖𝐄𝐒𝐓 por AngelWings744317
    AngelWings744317
    • WpView
      LECTURAS 98
    • WpPart
      Partes 1
    سفر به زندگی بعدی آرزوی هر روحیه ولی لوهان ازش محرومه
  • One year_Chanbaek Ver. por Sayo_NV
    Sayo_NV
    • WpView
      LECTURAS 478
    • WpPart
      Partes 1
    Couple:Chanbaek Author: NV Ganres: dark, harsh, smut, romance با گذشت یه سال تاخوردگی گوشه‌ی عکس و جای اشکام روش میتونستن داستان بدترین سال زندگیم رو تعریف کنن با ریختن قطره اشکی مستقیم روی صورتی داخل عکس که یه روز تنها چیزی بود که میپرستیدم عکس رو تو دستم مچاله میکنم و با پرداخت پول بار بیرون میرم باید به قولی که به خودم داده بودم عمل میکردم قولی که هیچوقت فکر نمیکردم واقعا زمان عمل کردنش برسه... ورژن یونمین همین وانشات رو میتونید داخل اکانتم و چنل تلگرام بخونید آیدی چنل: @FictionLand_farsi
  • One shot: please back por Fajrcy
    Fajrcy
    • WpView
      LECTURAS 4,125
    • WpPart
      Partes 1
  • I need your hands  por mahi_01
    mahi_01
    • WpView
      LECTURAS 183
    • WpPart
      Partes 1
    I need your hands. من به دست هات نیاز دارم. کاپل: هونهان ژانر:رمنس.درام.انگست.برشی از زندگی. نویسنده:Mahi01 سایت آپلود:www.exohunhanfanfiction.blogfa.com اینستاگرام: @hunhanfanfiction کانال تلگرام: @exohunhanfanfiction
  • 𝘚𝘵𝘳𝘦𝘦𝘵 𝘍𝘪𝘨𝘩𝘵𝘦𝘳➤ por HunFou
    HunFou
    • WpView
      LECTURAS 121
    • WpPart
      Partes 1
    𝘍𝘪𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯 : 𝘚𝘵𝘳𝘦𝘦𝘵 𝘍𝘪𝘨𝘩𝘵𝘦𝘳(مبارز خیابانی) 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦 : 𝘚𝘮𝑢𝘵, 𝘈𝘯𝘨𝘦𝘴𝘵, 𝘔𝘺𝘴𝘵𝘦𝘳𝘪𝘰𝘶𝘴 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦𝘴 : 𝘤𝘩𝘢𝘯𝘣𝘢𝘦𝘬, 𝘏𝘶𝘯𝘏𝘢𝘯, 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬 *داستان حاوی پدیده ی تناسخه وابتدای داستان درمورد گذشته وجنگ جهانی دوم صحبت شده خلاصه : دختری در اتاق تلفنی با پسری حرف میزندوتوجیه اش میکند که در مهمانی دیشب کنار هیچکسی نخوابیده. مردِ خانواده سریال در حال پخش را نگاه میکند وزنش کتلت سرخ میکند. نه ... خبری از این روزمره گی ها نیست! در گیر ودار آتش وگلوله .. و حمله ی ناگهانی نازی ها به لهستان ِ بیقرار یک پسر ِ آزادی خواه وپناهنده.. درگیر عشقی ناگهانی و شاید ممنوعه با یک افسرِ بالامقامِ ارتشِ دشمن میشود؛ تراژدی جالبیست وقتی که آن افسر به قصد پیدا کردن سردسته ِ گروه ِ کوچک شورشی و آزادی خواه در قالب یک جوریست ِ بی حاشیه به اونزدیک میشود.‌..¡ وشاید یک درام ِ ساده اما زخمی. اولین برخوردشان در خیابان شلوغ وپر ترددِ "کِری کاوز" ِ ورشوو، وقتی که بکهیون انبوهی روزنامه در دست داشت و باید همه را میفروخت، اما انگار کسی آنجا به اخبارِ روزِ لهستانِ به استعمار رفته علاقه ای نداشت. ووقتی باناامیدی خواست ازآنجا دل بکند سایه ی بلندی رویش افتاد.‌.
  • Fake Smile 💊 por hny_fictions
    hny_fictions
    • WpView
      LECTURAS 432
    • WpPart
      Partes 1
    [ 𝐅𝐚𝐤𝐞 𝐒𝐦𝐢𝐥𝐞 ]🕯 ☂نام وانشات: لبخند مصنوعی ☂وضعیت: #وانشات | #کامل_شده ☂کاپل: هونهان ☂ژانر: درام , رمنس , انگست , اسمات~ • Story By | #Ft » #Oneshot | #Full • Couple | #Hunhan » #FakeSmile | #FS • Genre | drama, romance, angest, smut [ Writer : @FtWalker 🐶 Chnel : @Hny_Fictions ☕️ ]
  • star's world✨️ por NABI_1208
    NABI_1208
    • WpView
      LECTURAS 36
    • WpPart
      Partes 1
    شهر سئول، شهری که فقط بازیگر ها و خواننده ها حق شهروندی دارن و آدم های عادی نمیتونن وارد اون شهر بشن مگر اینکه توی آزمون های شرکت yi که هر ۲ سال یکبار برگزار میشه شرکت کنند تا بتونن به عنوان بازیگر و یا خواننده وارد اون شهر بشن... حالا چی میشه که سونگمین رفیق صمیمی فلیکس بدون اینکه بهش خبر بده فلیکس رو توی آزمون ثبت نام کنه و فلیکس وارد اون شهر بشه...✨️ اسم:دنیای ستاره ها کاپل:هیونلیکس،مینسونگ،هونهان نویسنده:NABI
  • 𝕐𝕀𝕟 𝕒𝕟𝕕 𝕐𝕒𝕟𝕘 (Kookv Ver.) por Sayo_NV
    Sayo_NV
    • WpView
      LECTURAS 10,633
    • WpPart
      Partes 11
    Couple:KOOKV, HUNHAN Ganres: Action, harsh, mystery, romance, smut🔞 Author:NV S: 1402.1.21 E: آپ: "اولین باری که چشمام اونو دیدن هیچوقت یادم نمیره انگار قلبم بعد سالها برای اولین بار میتپید " جونگکوک ۲۸ ساله بعد دو سال توی پنهان کردن هویت واقعیش از معشوقش شکست میخوره تهیونگ تمام قلب و روح جونگکوک بود و حتی اگه نمیخواست عاشق یه مجرم جنایتکار باشه حق رفتن رو نداشت ورژن هیونلیکس هم توی صفحم هست
  • Wolves Never Cry por shr_ksL
    shr_ksL
    • WpView
      LECTURAS 4,065
    • WpPart
      Partes 5
    ● نام: گرگ ها گریه نمیکنند ● ژانر: امگاورس، فانتزی، خشن، ازدواج اجباری، امپرگ، اسمات ● کاپل: سهون. جونگین. چانیول. بکهیون. (کاپل ها در روند داستان مشخص میشن) ● : -: من هیچ وقت گریه نکرده بودم.. چون بابا همیشه میگفت گرگ ها، هیچ وقت گریه نمی کنن. اونا شکار میکنن. وقتی مامان مرد گریه نکردم، وقتی بابا رفت، گریه نکردم.. قطره ی اشک، از چونه اش میچکه و روی زمین سقوط میکنه صدای افتادن اشک، روی زمین نیم سوخته ای که هردو میشنون -: این دوتا قطره ی لعنتی اشک و غرورم، هیچی نیست در مقابل چیزی که امروز از دستش دادم.. امروز رو هیچ وقت فراموش نکن جفت عزیزم.