relax (ترجمه ) - Elina - Wattpad

Story cover for relax (ترجمه ) by elinah111

relax (ترجمه )

Reads 112,475
Votes 10,086
Parts 43
Time 9h 52m

Reads 112,475
Votes 10,086
Parts 43
Time 9h 52m

Mature

boyxboy gay harrystyles liampayne louistomlinson mature niallhoran topzayn zarry zarrysmut zarrystylik zaynmalik اسمات زری زین غمگین هری گی

عاشق دشمن شدن بخشی از برنامه نبود
این قرار نیست پایان خوشی داشته باشهAll Rights Reserved

boyxboy gay harrystyles liampayne louistomlinson mature niallhoran topzayn zarry zarrysmut zarrystylik zaynmalik اسمات زری زین غمگین هری گی

43 parts

Sign up to add relax (ترجمه ) to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

تو منو دیوونه می‌کنی! by AtlasIsSoooDone

خدای جهان زیرین، جئون جونگکوک که یه مدته ساکن جهان فانی انسان‌ها شده، یه روز با اتفاق غیرمنتظره‌ای تو خونه‌ش روبه‌رو می‌شه. یه مرد غریبه کف آشپزخونه‌ش لم داده و داره بستنی شکلاتی‌‌های مورد علاقه‌ی جونگکوک رو عین انسان‌های اولیه غارنشین، با پنجولاش از تو جعبه بیرون میاره و می‌خوره. عجیب‌تر اینکه این غریبه ظاهرا نمی‌تونه حرف بزنه ولی می‌تونه از عالم غیب گل و بوته ظاهر کنه! یا خدای بهار، پرسیفون، که چیزی از دنیای فانی انسان‌ها و فرم انسانی خودش نمی‌دونه یهو سر و کله‌ش تو خونه‌ی هادس، خدای جهنم، پیدا می‌شه و این جونگکوک بدبخته که انگار باید همه چیو یادش بده. خب... باز جای شکرش باقیه که سرعت یادگیریش بالاست! "تهیونگ، نمی‌تونی لخت و پتی بگردی، لباس از ضروریاته!" "تهیونگ ضروریات دوست نداشت!"

အို....အချစ်🔞 by Swe558

18++ဘဲဉီးစားပေးရေးမာပါလို့!!!!!😞 အတွဲနှစ်တွဲပါမာပါ တစ်တွဲပီမှတစ်တွဲရေးမာ😞 Gl 🔞

𝐄𝐗 𝐌𝐀𝐒𝐓𝐄𝐑 [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] by A_by_Atash

_خوبه..بدون من نتون..دوسم داشته باش.. _معلومه که بدون تو نمیتونم..تو همه چیز منی عزیزم.. . . _دیگه باید چیکار کنم منو ببخشی.. . . _گوگ من خیلی عاشقتم چرا مجبورم میکنی همش تکرارش کنم؟ _چون..تو هنوزم کابوس میبینی بیب.. *حتما برای خوندن هر پارت از منو برید نمیخوام پارتی رو جا بندازین و گیج بشین. Couple: Kookv/yoonmin(side couple) ganre:romance/smut/bdsm/sense love/sycologic/happy ending and others. مینی فیک/وانشات

រឿង : ផ្គាប់ចិត្តស្អប់ by JEON-thv97

ក្មេងប្រុសម្នាក់ដែលធ្លាប់តែរីករាយ មានតែស្នាមញញឹម ថ្ងៃមួយក៏ត្រូវអស់ស្នាមញញឹម មានតែទឹកភ្នែកជោគថ្ពាល់រាល់ថ្ងៃអស់រយះពេល៣ឆ្នាំ ព្រោះតែមនុស្សអាក្រក់ គម្រក់គួរឲ្យស្អប់ម្នាក់ បានបំផ្លាញគេ បានញាំញីរាងកាយគេយ៉ាងព្រៃផ្សៃ ប្រុសម្នាក់នោះគ្មានធម៌មេត្តាសូម្បីបន្តិច គេមិនសាកសមនឹងទទួលបានការលើកលែងទោសឲ្យទេ។មិនត្រឹមតែប៉ុណ្ណឹងមនុស្សថោកទាបនោះបានបន្សល់តំណក់ឈាមមួយដុំក្នុងពោះគេថែមទៀតផង គេកាន់តែឈឺចាប់ខ្លាំង អួលណែនខ្លាំងនៅពេលកូនដែលកើតមកមុខដូចមនុស្សថោកទាបម្នាក់នោះបេះដាក់ រាល់ពេលសម្លឹងមុខកូន គេតែងតែនឹកដល់មនុស្សថោកទាបម្នាក់នោះ។ << ខ្ញុំស្អប់លោកកប់ឆ្អឹង អ្ហឹកៗ...>>> <<បងស្រលាញ់អូន ពេញបេះដូង>> ប្រពន្ធស្អប់ ប្តីស្រលាញ់ តើវានឹងមានរឿងអ្វីកើតឡើងទៅ? +វគ្គ២ បន្ត ពីរឿង: ផ្គាប់បេះដូងបង ˖⁠♡ មីន យ៉ុនហ្គី / ផាក ជីមីនអ

UnderWater🌊 by faeze615

تکمیل شده ▪︎این همون حسیه که از بوسیدن همجنست میگیری؟ -آتیش هیجان همیشه زود خاکستر میشه ! دووم نداره! + قصد دارم خلافشو بهت ثابت کنم ... -چرا نگاهتو‌ میدزدی ؟ +نگاهتون خیلی نافذه نمیتونم تمرکز کنم ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ژانر : ورزشی(شنا) رومنس اسمات کاپل : تهکوک / یونمین آپ : ۳ بار در هفته ! شاید هم بیشتر 🤷‍♀️

Obsession Beyond Reason ♥️ by Mywrts_

Book - 1 (Best friends series) Aditya x Meera 🎀 Meet Mr. Aditya Singhania India's most feared mafia king. Ruthless and merciless. He's the enigmatic diamond tycoon, commands attention wherever he goes. His chiseled jawline, piercing brown eyes and a cold, calculating demeanor mask his true identity. Aditya rules his shadowy empire with a iron fist. And there's Meera Sharma a short tempered and loving girl. Who want to live her life like all freedom. But, His Obsession is a wildfire, fierce and all consuming. In a world where power bent to his will, she is the one thing he cannot control, and that it drives him mad. Her laughter haunted his sleepless nights, her defiance ignites a dangerous hunger in his veins. He craves her like a man craves air, and no amount of chaos, bloodshed, or war can extinguish his need. His world was built on fear and respect, but for her, he is willing to burn kingdoms to ash. She is his addiction, his salvation, and his madness all wrapped in the one thing he was willing to ruin himself for.

Blue Lock: Born a Monster by GhostParser

When someone wields overwhelming physical strength and absolute control over their body, every pass and every shot can be executed with terrifying precision. And once they enter the FLOW state-where time slows and instincts sharpen-they transform into something far beyond human. A true monster is born. Now imagine dropping such a monster into Blue Lock. What kind of chaos... what kind of miracles... will unfold on the field? This is not the same story you know. The protagonist, a transmigrator armed with knowledge of the Blue Lock manga, refuses to follow Isagi's path in Team Z. Instead, he forges his own way through the first selection, rewriting matches with unexpected twists. And at the center of it all-the monster of Blue Lock himself.

༄Little Nutella ༄ by o_o_nyx_o_o

فرض کنید توی اولین روز دانشگاه،یه دوست قدیمی رو ببینید؛دوباره با هم دوست بشید،اما احساساتی که دارید متفاوت باشه! احساسی فراتر از دوستی! این همون اتفاقیه که برای جونگکوک و تهیونگ افتاد. "هیچکدوم از اتفاقاتِ این فیکشن،ربطی به زندگیِ اصلی افراد نداره" 'درحال آپ' couple's'↦kookv ༄ yoonmin "این فیک یه داستان سافت و معمولیه و لحظات هیجان‌انگیز،ناراحت کننده و... قطعا داره.چون یه داستان 'گوگولیه' و اگه طرفدار داستان های اکشن،معمایی،ترسناک و... هستید،این داستان مناسب شما نیست!" [اسمات داره...🛐💅]

red moon by Tiyyamm

در پسِ پرده‌ی تاریکِ آسمان، وقتی ماه سرخ می‌شود و سایه‌ها زنده، دنیایی دیگر بیدار می‌گردد... دنیایی که در آن، عشق و نفرت، تقدیر و مبارزه، به هم می‌آمیزند و سرنوشت‌ها را می‌سازند. دو گرگینه، زاده‌ی همان شبِ سرنوشت‌ساز، وقتی ماه به رنگ خون درآمد و طلسمِ کهنِ جهان شکست. آن‌ها از دلِ تاریکی متولد شدند، اما در قلب‌هاشان جرقه‌ای از نور بود؛ نوری که تنها در کنار هم می‌درخشید. عشقشان از همان نخستین نگاه، ممنوعه بود. قبیله‌ها، سنت‌ها، و حتی خودِ ماه، دشمنِ این پیوند شدند. همه تلاش کردند تا آن‌ها را از هم جدا کنند، اما چه سود؟ وقتی دو روح به هم می‌رسند، هیچ مرزی، هیچ نفرینی، و هیچ ترسی نمی‌تواند جلویشان را بگیرد... #larry #ziyam

The Seven Twenties by EboniiOnWatt

A ragtag gang of teens teams up with a neighboring girl gang when a major cartel moves into town, threatening their families, their turf, and the community they've worked so hard to protect. ***** Cash West formed the Seven 20s - a gang of six overzealous teens with guns - to keep his tiny, crime-infested town in nowhere California safe. His methods are unorthodox and frankly illegal, but the town loves his Robin Hood heroics. However, the gang gets more than they bargained for when the Mendoza cartel rolls into town, determined to knock them off the map. As the threat hits closer to home, Cash has no choice but to team up with his ex-girlfriend Tiana's neighboring girl gang, the Hearts of Spades. Soon allies become enemies, families get trapped in the crossfire, and romance brews as Cash fights to unravel a massive conspiracy that puts everyone that matters to him at risk. When the stakes are life and death, will the gangs be able to overcome an enemy more powerful than any of them could have predicted? Book One of The Seven Twenties Series Content and Trigger Warning: contains violence, drug use, mentions of domestic abuse, and mature themes.

You may also like

Slide 1 of 10

تو منو دیوونه می‌کنی! cover

အို....အချစ်🔞 cover

𝐄𝐗 𝐌𝐀𝐒𝐓𝐄𝐑 [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] cover

រឿង : ផ្គាប់ចិត្តស្អប់ cover

UnderWater🌊 cover

Obsession Beyond Reason ♥️ cover

Blue Lock: Born a Monster cover

༄Little Nutella ༄ cover

The Seven Twenties cover

تو منو دیوونه می‌کنی!

خدای جهان زیرین، جئون جونگکوک که یه مدته ساکن جهان فانی انسان‌ها شده، یه روز با اتفاق غیرمنتظره‌ای تو خونه‌ش روبه‌رو می‌شه. یه مرد غریبه کف آشپزخونه‌ش لم داده و داره بستنی شکلاتی‌‌های مورد علاقه‌ی جونگکوک رو عین انسان‌های اولیه غارنشین، با پنجولاش از تو جعبه بیرون میاره و می‌خوره. عجیب‌تر اینکه این غریبه ظاهرا نمی‌تونه حرف بزنه ولی می‌تونه از عالم غیب گل و بوته ظاهر کنه! یا خدای بهار، پرسیفون، که چیزی از دنیای فانی انسان‌ها و فرم انسانی خودش نمی‌دونه یهو سر و کله‌ش تو خونه‌ی هادس، خدای جهنم، پیدا می‌شه و این جونگکوک بدبخته که انگار باید همه چیو یادش بده. خب... باز جای شکرش باقیه که سرعت یادگیریش بالاست! "تهیونگ، نمی‌تونی لخت و پتی بگردی، لباس از ضروریاته!" "تهیونگ ضروریات دوست نداشت!"