دینگ دینگ
+سلام اقا ببخشید مزاحمتون شدم.وقت دارید ما انواع دمنوش های لاغریمان را معرفی کنیم؟
_قیمتش چقدر است؟
+ 50 بوق
_ 50 بووووق؟ من اگر 50 بوق داشتم غذایی میخریدم و میخوردم که شاید سایه ام رو در و دیوار بیوفتد
دهنه ی گوشی را گرفتم و فریاد زدم: خدا پدرمادرتان را بیامرزد خدا بهتان برکت دهد...زیر چشمی به سایه های مردم نگاه میکردم هرکدام بزرگتر بود به نظر میرسید خورد و خوراکشان خوب است پس هنگام نزدیک شدنشان گوشه ی دیگری از ژنده ام را پاره میکردم و...
+اقا؟اقا؟صدامو دارید؟
_بله داشتم میگفتم حتی استخوان هایم انقدر نحیف شده اند که سایه ام به کل محو شده
+اقا شما لاغر نیستید مشکل از مکانی هست که انجا ایستاده اید در زاویه ای که میگویم بایستید خواهید دید چقدر چاق خواهید شد.
یک سری توضیحات درمورد زاویه ی تابش خورشید داد که چیزی دستگیرم نشد سعی کردم هرچه را میگوید انجام دهم ناگهان چشمانم به سایه ام افتم؛یا خداااا من کی اینقدر چاق شده بودم؟ حتی کله ام هم چاق شده بود.قدمم بسیار کوتاه بود.
_گفتید دمنوش چقدر است؟برای بلندی قد هم دمنوش دارید؟
+ 50 بوق.بله هرچه بخواهید.
_ ادرس را یاد داشت کنید.سر چهار راه کنار چراغ راهنمایی رانندگی با بسته ی ادامس شیک...
ساعتی گذشت همانطور که با دمنوش هایم سرگرم بودم نگاهی به سایه ی مردم کردمAll Rights Reserved