"چشاتو ببند" چشامو بستم بعد از چند لحظه هرى ادامه داد "حالا بازشون كن، تو يه نگاه چى ميبينى؟" "تو يه نگاه، من يه گنگستر خطرناك ميبينم" از حرفم نااميد شد و سرشو گرفت پايين "كه من عاشقشم" با اميدوارى بهم نگاه كرد منم تو چشاى سبز رويايش زل زده بودم بالاخره حسمو بهش گفتم
19 parts