Story cover for Night of appreciation(L.S)(completed) by saiina_icy
Night of appreciation(L.S)(completed)
  • WpView
    MGA BUMASA 26,755
  • WpVote
    Mga Boto 3,261
  • WpPart
    Mga Parte 11
  • WpView
    MGA BUMASA 26,755
  • WpVote
    Mga Boto 3,261
  • WpPart
    Mga Parte 11
Kumpleto, Unang na-publish Jun 19, 2017
من مجبور بودم
اما من واقعا دوست دارم
متاسفم
All Rights Reserved
Sign up to add Night of appreciation(L.S)(completed) to your library and receive updates
o
#106larry
Mga Alituntunin ng Nilalaman
Magugustuhan mo rin ang
Extinct | namjin ni artonis02
82 parte Ongoing
با انقراض ناگهانی یه گونه ی جنگجو، گرگینه ها جنگ و به جادوگرا باختن و برای همیشه به جهان انسانا تبعید شدن. اونا زندگی جدیدی رو شروع کردن که توش خون و رده، قدرت واقعی هرکس بود. همه آروم آروم فراموش کردن که چطور یه زمانی با جادوگرا میجنگیدن، و زیر لایه ی نازک صلح نظم شکننده شون و ساختن. البته این تا زمانی بود که کیم سوکجین متولد نشده بود. اون قرار بود یه آلفای خون خالص باشه. وارث خاندان بزرگ و باستانی کیم. ولی هیچ چیز طبق نقشه پیش نرفت. حالا اون همون هیولایی بود که از وسط کوه یخ زنده درش اورده بودن و قرار بود صلح و زیر پاش خرد کنه. خب دوستان این فیک در ظاهر باید نامجین باشه ولی به معنای واقعی کلمه راجب هر سه زوجه (زوج اصلی چی هست اصلا) در کلام ساده شما سه تا داستان مرتبط باهم و میخونین که همه یک ماجرا رو پیش میبرن به اطلاعات دقت کنین چون بدون دلیل نیومدن (بعد نگین نگفتی😁) ماجرا ممکنه تا پارت هیجده یکم لایت باشه چون ارتباطات تازه داره شکل میگیره ولی بعدش سرعت فیک به شدت بالا می‌ره قبل اسمات ها هشدار میدم که اگه نمیخواین نخونین 🔞 Couples: +Namjin +Yoonmin +Vkook/ Kookv
Magugustuhan mo rin ang
Slide 1 of 10
Heliophilia  cover
Extinct | namjin cover
Deadly human weapon
 cover
𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover
Freesia  [vkook] cover
Belated Bond (Kookv) cover
Harlein's Mind cover
𝑩𝒓𝒐𝒌𝒆𝒏 𝒎𝒂𝒕𝒆 ✘ⱽᵏᵒᵒᵏ cover
with love, your beakhyun  cover
𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈 𖦹 𝖪𝖵 cover

Heliophilia

8 parte Kumpleto

_ دوستدار خورشید _ داستان کوتاه هفت قسمتی - عنوان داستان در لغت به معنای دوستدار خورشید است، کسی که میل زیادی به ماندن در زیر آفتاب و نور آفتاب دارد. چنین فردی شیفته ی خورشید است. - short story by blue نور نرم خورشید روی صورتش هاله ای از معصومیت را به جا گذاشته بود. مژه های منظمش به خط کشیده شده بودند. آن تکه موی مشکی رنگ روی صورتش نقش بسته بود. موهایش از بلوند کم کم به رنگ مشکی روی آورده بودند‌. حتی ته ریش کمرنگی روی صورتش پدیدار شده بود‌. همه از یک چیز خبر می دادند. از گذر زمان زیر دستگاه اکسیژن نفرین شده‌. پسرک دستمال خیس را روی گونه های درخشان بیمار بی جانِ روی تخت کشید. آرام کنار گوشش زمزمه کرد. "مهم نیست چی بشه خورشیدِ من. مهم نیست چقدر زمان بگذر نورِ زندگیم. همین جا کنارتم. برای همیشه. "