The Sheriff {The Bedlamite2}
1Dlover593
  • MGA BUMASA 36,350
  • Mga Boto 5,391
  • Mga Parte 28
  • MGA BUMASA 36,350
  • Mga Boto 5,391
  • Mga Parte 28
1Dlover593
Kumpleto, Unang na-publish Jun 30, 2017
1d20172019darkdialogedialoguefanfictionharrystylesliamlobtsgitachlouistomlinsonmalikmurdermurdereronedirectionpaynepersiansheriffsuicidezaynziamziammayne
| Completed |

وقتی سیستم امنیتی کشور رو به جرم فساد مجازات کرد،
اسمشو گذاشتن داروغه.
ولی توی گوشی لیام، هنوزم اسمش (تیمارستانی) بود.
.
.
.
×××××××××××××××××××
+15
جلد دوم فن فیک The Bedlamite

|*توجه*|
×فحشای رکیک، تجاوز و روابط جنسی، فضای دارک×
All Rights Reserved
1d20172019darkdialogedialoguefanfictionharrystylesliamlobtsgitachlouistomlinsonmalikmurdermurdereronedirectionpaynepersiansheriffsuicidezaynziamziammayne
Table of contents

28 parte

Sign up to add The Sheriff {The Bedlamite2} to your library and receive updates
o
#244harrystyles
Mga Alituntunin ng Nilalaman
Magugustuhan mo rin ang
Just Hold On(completed) ni eileenmonro
55 Parte Kumpleto
Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤
Free Fall /Ziam~ By Atusa20 ni atusa20
63 Parte Kumpleto
+چند وقته تو آموزشی ای؟؟ -سه ماه! یه پک به رول ویدش زد +از اینکه منتقل شدی ناراحتی؟ -نه ولی دوست دخترم میگه خیلی از ما دوری! +ما؟ -آره دیگه دوست دخترم حامله است!! #1 in fanfiction --------- Start : 28 jan 2018 Compelet: 19 july 2018
mind of mine [zarry] ni ellannosaurus
13 Parte Kumpleto
+ اولین باری که اینجارو دیدم انقدر محوش شده بودم که تا مدت ها هر روز به عشق دیدنه این منظره ساعت ها قبل از غروب اینجا منتظر میشستم...به نظرم قشنگ ترین چیزیه که دیدم... از دیدنه اون صحنه سیر نمیشدم.بالاخره بعد از چند دقیقه که دیگه هوا تاریک شده بود و خورشید کامل غروب کرده بود،برگشتم سمتش... - ولی من چیزه زیبا تری هم دیدم با تعجب نگاهم کرد.به چشماش نگاه میکردم و سعی میکردم رنگشو تو اون تاریکی به یاد بیارم... + چی؟!چه چیزی میتونه قشنگ تر از این باشه؟! چند لحظه سکوت کردم... - این صحنه زیبا ترین چیزی نیست که دیدم،چون از بین میره...چون فقط چند دقیقه توی روز میتونی داشته باشیش...چون شیش ماهه سال،این صحنه رو به خاطر بارون یا برف و ابر از دست میدی.....پس این زیبا ترین نیست...ولی چشمای تو زیبا ترین ترکیبه رنگیه که من تا حالا دیدم...رگه های سبز یشمی ای که از بین یاقوته چشمات رد شده....همراهه اون رگه های سبز-ابی ای که دور تا دوره مردمکتو احاطه کردن.........اینا زیبا ترین چیزایین که من دیدم هری.... ******* وقتی بیدار شی و خودتو تو بدن کس دیگه پیدا کنی چیکار میکنی؟ مطمئنا یه دلیل خاص داره،نه؟ وگرنه چرا باید روحت با روح کس دیگه جا به جا بشه؟! ولی اون دلیل چیه؟؟؟ zarry stylik au Book 4 [ completed ]
﴾ Moon wolf ﴿ ni kimkook_Lovrita
30 Parte Ongoing
فیکشن { گـرگـه مـاه } ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ خیلی از افسانه ها حقیقت دارن... خصوصا افسانه ی گـرگـه مـاه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ افسانه ها میگویند: به هنگام زوزه ی آن گرگ ، ماه به رنگ خون در می آید قوی ترین گرگ های تاریخ که تعداد آن ها حتی به انگشت های یک دست هم قادر نیست گـرگـه مـاه نام گذاری شدند قبایل محلی معتقدن زوزه ی آن گرگ ماه را به خون میکشد و زیر سلطه ی خود میگرد هیچ گرگی قادر به مبارزه و یا حتی مقابله با گـرگـه مـاه نیست زیرا قدرت او با هیچ گرگی قابل مقایسه نیست ولیکن در هر 100 سال یک بار هم زوزه ی این گرگ شنیده نمیشود زیرا اون در هر هنگام بین مردم محفوظ بوده و هیچوقت چهره ی خود را آشکار نمیگردد اون قادر نیست عاشق هیچ شخص دیگری جز جفت حقیقی و منتخب الاهه ماه شود ﴾ Moon Wolf ﴿ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ couple = { Vkook } the writer = { 𝑳𝒐𝒗𝒓𝒊𝒕𝒂 } genre = { Omegaverse، up to date، modern، romance، Angst، Smat، Royal ، time travel، historical ژانر = { امگاورس، بروز و امروزی، رومنس، انگست، اسمات، سلطنتی، سفر در زمان، تاریخی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ up= یکشنبه، و پنجشنبه های هر هفته
Muted(Ziam Mayne) ni llarmull
37 Parte Kumpleto
از سیگار خوشت میاد، برای همینه که اونطور بین لب‌هات سوزوندیم؟
Forest Boy [L.s] ni sizartaDowneyJr
53 Parte Kumpleto
Highest rank: #1 Funny هری یه الهه ی تنهاست که تو جنگل بزرگ شده. اما چرا؟! و چه اتفاقی میوفته اگه بعد از دویست سال تنهایی، لویی و نایل اتفاقی پیداش کنن؟! ژانر: طنز و عاشقانه.
Irresistible ni nari02_lp
39 Mga Parte Kumpleto
[completed] حادثه های کوچیک... اتفاقات بزرگ... تغییرسرنوشت... یه دیدار ساده... یه اتاق با نور و در و دیوار سفید.... یه پرونده ی قتل... یا یه عشق ابدی.... اینا همش داستان زندگی من و توئه.... نمیدونم پایانش طناب دار دور گردنمه یا دستای گرم تو... ولی امیدوارم بفهمیش چون اگه تا ابد هم برا من نشی قلب من به نام تو خواهد موند...
Departure [Z,M] (mperg) ni Yanamson
26 Mga Parte Kumpleto
Departure [Z,M] Completed ■Mperg ■Short story ■Happy end Couple: Ziam (Liam top) Genre: mystery, romance, angst Description: زین مالیک دانشجوی رشته‌ی بیوشیمی بالینی، امپریال کالج لندن هست؛ یک شب چشمانش را روی صندلی‌های دانشگاه باز می‌کند. وقتی تلفن همراهش را از جیبش بیرون می‌آورد با چهارصد و خرده‌ای میسکال از طرف خانواده و دوستانش مواجه می‌شود. به تاریخ و ساعت روی صفحه نمایش گوشی نگاه می‌کند. درست چهار ماه و چهار روز و چند ساعت از آخرین باری که به یاد می‌آورد؛ گذشته است.
درد و دل یک نویسنده و خواننده ی واتپدی :) ni Twilisha
32 Parte Ongoing
صرفا اومدم حرف بزنم و از حرص خوردنای نویسنده ها و خواننده ها ی واتپد براتون بگم. (:
Bloody Ring / [Z.M] ni m_shabgard5991
5 Parte Ongoing
بهترین مبارز‌های ام ام ای (MMA) نیویورک، توی یه رینگ جمع میشن تا شاید بتونن حریف مردی بشن به اسم فلوید با سابقه‌ی سه سال مداوم قهرمانی... همه چیز از وقتی شروع میشه که یه قهرمان کیک بوکسور ناشناس، به اسم لیام پین، به باشگاه راه پیدا میکنه تا برای قهرمانی ایالتی مبارزه کنه! اونجا با دوس پسر قهرمان رینگ رو به رو میشه یه پسر خیلی جذاب به اسم زین که فلوید اونو رو تو یه مبارزه برده و حالا مال اونه... ≼───────• 𝐁𝐥𝐨𝐨𝐝𝐲 𝐫𝐢𝐧𝐠 •───────≽ لیام: اون لیاقتتو نداره... چرا به یکی دیگه فرصت نمیدی؟ زین: یکی دیگه؟ لیام: مثلا من! زین عینکش رو با نوک انگشت به بالای بینیش هل داد و دست توی جیب کتش گفت: پس یه سر به بیمارستان "لایت سورس" بخش مراقب‌های ویژه بزن، تا ببینی عاقبت آخرین نفری که همچین چیزی رو خواست چیه... البته اگه هنوز زنده باشه!
Magugustuhan mo rin ang
Slide 1 of 10
Just Hold On(completed) cover
Free Fall /Ziam~ By Atusa20 cover
mind of mine [zarry] cover
﴾ Moon wolf ﴿ cover
Muted(Ziam Mayne) cover
Forest Boy [L.s] cover
Irresistible cover
Departure [Z,M] (mperg) cover
درد و دل یک نویسنده و خواننده ی واتپدی :) cover
Bloody Ring / [Z.M] cover

Just Hold On(completed)

55 Parte Kumpleto

Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤

Karagdagang detalye