هري هميشه دوست داشت به مردم كمك كنه. شايد به همين دليل به عنوان افسر پلیس مشغول به کار شد . حالا ۲۱ سالشه و روی مشکل ترین پرونده ی قتلی که وجود داره ، کار میکنه . اون شغلش رو دوست داره ؛ میتونه به خیلی از آدما کمک کنه . اما تا الان به مدت نیم ساله که روی همون پرونده مشغول بوده و به نتیجه ای نرسیده ... اصلا نرسیده . آیا هری میتونه بفهمه که کی ۶۱ نفر رو کشته؟ و چرا؟ و وقتی که بالاخره فهمید ، چه اتفاقي خواهد افتاد؟ (اين داستان يكم كارآگاهی ماننده ، اما نه کاملا .... اگه منظورمو بگیرید؟) ⊙21Guns by carrotangel , translated⊙