Please don't go (completed)
  • Reads 2,364
  • Votes 170
  • Parts 6
  • Reads 2,364
  • Votes 170
  • Parts 6
Complete, First published Aug 14, 2017
داستان عاشقانه و درام 

exo kai*girl*luhan

sad,romance, dating fiction
All Rights Reserved
Sign up to add Please don't go (completed) to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Last decision by Sarinaf9
41 parts Complete
Last decision : تصمیم آخر ژانر : عاشقانه - درام -انگست -جنایی -اسمات - معمایی ‌خلاصه‌ای از فیکشن: درد؟ کینه؟ انتقام ؟ تو نمیتونی همه رو با هم درک کنی و باهاشون بزرگ بشی چون یه بچه ی پنج ساله نیستی که پدر و مادرش رو جلوی چشماش به قتل رسوندن --- چی میشه اگه انتخاب های زیادی نداشته باشی؟ چی میشه اگه آدم های اطرافت متفاوت با چیزی باشن که انتظار داری؟! ازدواج یا مرگ؟ میتونی حسش کنی ؟ ✅بخش هایی از فیک ✅ بسته شدن چشمای اون زن فرتوت تنها ذره ی روشن وجودشو خاموش کرد و این آغاز تاریکی جونگ کوک و امپراتوری خونینش بود --- مرد مسن دستشو روی شونه ی جونگ کوک گذاشت :" دوباره که قرار نیست سرکشی کنی؟ به اندازه کافی برای تهیونگ اینکار رو کردی --- یکی از اونا از روی صندلیش بلند شد :" اینکه یه زن مسئولیت کامل باند رو به عهده بگیره اشتباهه..بیوه ی جئون باید زیر دست ما باشه نه توی مقام مشابهی با ما قرار بگیره --- +ن..نیازی نیست گدایی عشقی رو بکنی که داریش برخلاف انتظارش جونگ کوک فقط پوزخندی زد و پشت میز کارش نشست -مطمئنی که دارمش؟ یا فقط دارم خودمو احمق فرض میکنم که مثلا دارمش --- +حقیقت رو بهم بگو.. تو نمیتونی انسان باشی چون خود شیطانی -اشتباه نکن... من... جئون جونگ کوکم 1 #JungKook ❤
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
24 parts Complete
اسم:dear (عزیز کرده) تمام شده✓ ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات ، علمی تخیلی... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:جمعه ها این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
Badboy,Badgirl{complete} by k_pop_fanfic
43 parts Complete
◉ نام فن فیک: #پسربد_دختربد ◉ ژانر:عاشقانه_دانشگاهی_اسمات • ◉ قسمتی از فیک: لیسا در حالی داد میزد از پشت سرم گفت:کی لذت برد؟این تو بودی که اینجا اومدی. برگشتم و ابروهامو بالا دادم و گفتم:پس تو چرا قبول کردی؟! در حالی که از جلوم رد میشد و در ماشینش که توی نزدیک ترین پارکینگ به در آسانسور پارک شده بود و باز کرد و با اشاره به پایین تنم با خنده دندون نمایی،چشمکی زد وگفت:چون اون موقع نمیدونستم انقدر کوچیکه! سوار شد و گاز داد و بیرون رفت،انقدر از حرفش حرصی و شوکه شده بودم که دهنم باز مونده بود، شروع به خندیدن کردم و فکم قفل کرده بود... اون دختره ی....چی گفت؟چشم هامو با اعصبانیت بستم و چنگی به موهام زدم...می‌کشمت دختره ی پرو! به سطل اشغالی که کنار ستون بزرگ داخل پارکینگ بود لگد محکمی زدم که صدای دادم بلند شد.... • | #badboy_badgirl🏨🧩| ◉ Couple: #lizkook #rosmin ◉ Writer: #sahr • ◉ کارکتر ها: #Bts - #Jungkook • #Jimin #Blackpink - #Lisa • #Rose #Gidle- #Miyeon #Astro - #Eunwoo #Sf9 - #Jaeyoon وضعیت:تمام شده.
You may also like
Slide 1 of 10
Last decision cover
Hɪʀᴇᴀᴛʜ cover
dear (عزیز کرده) cover
Tʜᴇ Wᴇɪʀᴅ Bʟᴀᴄᴋ cover
Badboy,Badgirl{complete} cover
Icy Heart ( Completed ) cover
•• Supreme ••  cover
🧸منحرف دوست داشتنی😌💦 cover
Be my omega! cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover

Last decision

41 parts Complete

Last decision : تصمیم آخر ژانر : عاشقانه - درام -انگست -جنایی -اسمات - معمایی ‌خلاصه‌ای از فیکشن: درد؟ کینه؟ انتقام ؟ تو نمیتونی همه رو با هم درک کنی و باهاشون بزرگ بشی چون یه بچه ی پنج ساله نیستی که پدر و مادرش رو جلوی چشماش به قتل رسوندن --- چی میشه اگه انتخاب های زیادی نداشته باشی؟ چی میشه اگه آدم های اطرافت متفاوت با چیزی باشن که انتظار داری؟! ازدواج یا مرگ؟ میتونی حسش کنی ؟ ✅بخش هایی از فیک ✅ بسته شدن چشمای اون زن فرتوت تنها ذره ی روشن وجودشو خاموش کرد و این آغاز تاریکی جونگ کوک و امپراتوری خونینش بود --- مرد مسن دستشو روی شونه ی جونگ کوک گذاشت :" دوباره که قرار نیست سرکشی کنی؟ به اندازه کافی برای تهیونگ اینکار رو کردی --- یکی از اونا از روی صندلیش بلند شد :" اینکه یه زن مسئولیت کامل باند رو به عهده بگیره اشتباهه..بیوه ی جئون باید زیر دست ما باشه نه توی مقام مشابهی با ما قرار بگیره --- +ن..نیازی نیست گدایی عشقی رو بکنی که داریش برخلاف انتظارش جونگ کوک فقط پوزخندی زد و پشت میز کارش نشست -مطمئنی که دارمش؟ یا فقط دارم خودمو احمق فرض میکنم که مثلا دارمش --- +حقیقت رو بهم بگو.. تو نمیتونی انسان باشی چون خود شیطانی -اشتباه نکن... من... جئون جونگ کوکم 1 #JungKook ❤