SWEET // Harry Styles
  • Reads 1,428
  • Votes 135
  • Parts 9
  • Reads 1,428
  • Votes 135
  • Parts 9
Complete, First published Feb 09, 2018
از تمام حركاتش كه بي نهايت زيبا بودن،از هر بخشش عكسي ميگرفتمو اون هارو به ريسه هاي روشن افكارم مي آويختم
All Rights Reserved
Sign up to add SWEET // Harry Styles to your library and receive updates
or
#491harrystyles
Content Guidelines
You may also like
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
TENSION🍷(vkook) by seta8603
31 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامشخص فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
This Town Z.M L.S N.H by Heliom1D
28 parts Ongoing
_ تو این شهر دخترها و پسرهای زیادی هستن، کسایی که فقط کافیه یک نگاه بهشون بندازی تا برات بمیرن، فقط کافیه که چیزی بخوای تا برات فراهم کنن و میون این همه آدم... تو منه مریض رو انتخاب کردی. _ تو تموم این شهر بین این همه آدم کافیه فقط یه نفر نگاه چپ به عشق مریض من بندازه و اونوقت... زندگی رو براش حروم میکنم. _ لیام خیلی‌ها عشق مارو قبول ندارن، چه مردمی که مارو دوست دارن چه کسایی که به واسطه قرارداد روی ما سلطه دارن، این عشق برای تو عذابه لیام و من... _ شرایطی که ازش حرف میزنی وضعیه که برای جفتمون هستش زین اما من چرا باید بخاطر دید آدم‌های دیگه از تو بگذرم؟ بذار هر کس هرکاری میتونه بکنه حتی اگه لازم باشه برای محافظت از تو عشقمو درونم نگه دارم باز هم آتش عشق ما خانوش نمیشه. _ برای من هم مهم نیست که مردم چه فکری میکنن، هم من هم تو عاشق هنرمون هستیم و میدونم چقدر براش زحمت کشیدی لیم، نمی‌خوام بخاطر من از دستش بدی‌. _ حتی اگر از دستش هم بدم غمی ندارم زین، من میدونم میون همه‌ی آدم‌های این شهر و شهرهای دیگه کسانی خواهند بود که ما رو همونطور که هستیم دوست داشته باشند و عشق ما رو قبول داشته باشن اما حتی اگر هم نباشه غمی ندارم، میدونی زین، حالا میفهمم تمام اون سختی‌ها ارزشش رو داشت چون حتی اگر همه چیزم رو از دست بدم تو رو ت
Green Cupcake by Shey-da
37 parts Complete
"کاپ کیک سبز"؛ فصل دوم فن فیکشن "مرکز شهر" جولان عشق و بازی قلب ها و معاملات هنوز تمام نشده و راه زیادی در پیش داریم. با ورود آنیتا مکسول، کسی که تمام زندگیش رو بخاطر نجان دادن معشوقش-لویی تاملینسون- معامله کرد، به عمارت، تازه همه چیز در حال شروع شدنه. عمارت سفید و سرد و خشک استایلزها، سال هاست رنگ نور و لبخند به خودش ندیده. اعضاء عمارت همگی تحت کنترل و سلطنت مارکوس استایلز،از بازرگانان پر قدرت و جاه طلب شهر، هستند. آیا آنیتا با ورودش می تونه چیزی رو تغییر بده؟ و یا مجبور هست با جریان آب پیش بره و تسلیم تمام خواسته های استایلزها بشه؟ منظورم "تمام خواسته ها" هست. "...و ما آغاز کردیم؛ خواسته و ناخواسته آغاز شد. با گذشتن از او و نجات یک یا چند زندگی. همه چیز از همان روز شروع شد. و فکر نمی کردم تا به امروز ادامه پیدا کند. و حالا،من اینجا هستم؛ آماده برای ادامه زندگی، در گوشه ای سرد و تاریک و نمور.. درحالی که ستاره امید و نور درونم رو حفظ می کنم. تاس ها رو در دست می چرخونم و می اندازم.. 2-3 ؛ این دست با تو شروع میشه. حرکت کن..." Downtown>Season 2; Green Cupcake By: Shey-da [Completed]
You may also like
Slide 1 of 10
◾Soul on Body◾{Ziam} cover
Unpublishable cover
Shine in the dark cover
TENSION🍷(vkook) cover
This Town Z.M L.S N.H cover
Green Cupcake cover
Still my MAN [Zayn] cover
Satisfaction(Minibook) cover
A Little Bit Of You ~HS~ cover
fox cover

◾Soul on Body◾{Ziam}

4 parts Complete

|#2 in short story| _بی من کجا میری؟! "میرم پی کوچه گردی چشمهات"