All I owned (L.S)
  • LECTURAS 41,043
  • Votos 8,196
  • Partes 33
  • LECTURAS 41,043
  • Votos 8,196
  • Partes 33
Concluida, Has publicado feb 21, 2018
توی نوشته هام ، من تو رو شبا می بردم خونه و صبح با صدای کتاب خوندنت بیدار می شدم.
Todos los derechos reservados
Regístrate para añadir All I owned (L.S) a tu biblioteca y recibir actualizaciones
O
#394harrystyles
Pautas de Contenido
Quizás también te guste
﴾ Moon wolf  ﴿ de kimkook_Lovrita
30 Partes Continúa
فیکشن { گـرگـه مـاه } ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ خیلی از افسانه ها حقیقت دارن... خصوصا افسانه ی گـرگـه مـاه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ افسانه ها میگویند: به هنگام زوزه ی آن گرگ ، ماه به رنگ خون در می آید قوی ترین گرگ های تاریخ که تعداد آن ها حتی به انگشت های یک دست هم قادر نیست گـرگـه مـاه نام گذاری شدند قبایل محلی معتقدن زوزه ی آن گرگ ماه را به خون میکشد و زیر سلطه ی خود میگرد هیچ گرگی قادر به مبارزه و یا حتی مقابله با گـرگـه مـاه نیست زیرا قدرت او با هیچ گرگی قابل مقایسه نیست ولیکن در هر 100 سال یک بار هم زوزه ی این گرگ شنیده نمیشود زیرا اون در هر هنگام بین مردم محفوظ بوده و هیچوقت چهره ی خود را آشکار نمیگردد اون قادر نیست عاشق هیچ شخص دیگری جز جفت حقیقی و منتخب الاهه ماه شود ﴾ Moon Wolf ﴿ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ couple = { Vkook } the writer = { 𝑳𝒐𝒗𝒓𝒊𝒕𝒂 } genre = { Omegaverse، up to date، modern، romance، Angst، Smat، Royal ، time travel، historical ژانر = { امگاورس، بروز و امروزی، رومنس، انگست، اسمات، سلطنتی، سفر در زمان، تاریخی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ up= یکشنبه، و پنجشنبه های هر هفته
Quizás también te guste
Slide 1 of 10
Kiss & Cry |Zarry| cover
ᴅɪꜱᴛᴀɴᴄᴇ cover
دَریایِ خَسته‌یِ خَسته cover
The Styles Effect | Complete cover
night Hunter cover
•• Supreme ••  cover
﴾ Moon wolf  ﴿ cover
WAR OF HEARTS [L.S] cover
Tangled Up In You(L.S) cover
Hyunlix. cover

Kiss & Cry |Zarry|

15 Partes Concluida

ساعت دقیقا ۲۳:۴۰ رو نشون میداد. درحالی که روی تخت نامرتبش نشسته‌بود با مدادی که توی دستش داشت روی برگه‌ی روبه‌روش با خط ریز و مورچه‌وارانه نوشت «مقدمه». انگشتاشو سه بار متوالی به گوشه برگه کوبید و عصبی یه گوشه پرتش کرد. نفسشو تلخ بیرون داد و با صدایی لرزون‌تر از دستاش چیزی رو که «اون» بهش گفته بود تکرار کرد:«مزخرفه! بدترین خیانتی که میتونی در حق یه کتاب چندصد صفحه‌ای بکنی، اینه که بخوای توی ده بیست تا کلمه واسش خلاصه بنویسی!» لبخندی زد که زهرمار کرد شیرینی خاطره‌ی صداشو توی ذهنش... بی مقدمه بالای صفحه اسم داستانو نوشت: kiss and cry.