White Pages(H.S)
  • Reads 1,776
  • Votes 211
  • Parts 11
  • Reads 1,776
  • Votes 211
  • Parts 11
Complete, First published Mar 20, 2018
خاطرات براش مفهومی نداشت همه چیز پاک شده بود شروع جدید نبود اون تازه داشت خوشبخت میشد دقیقا مثل کتابی که از وسط شروع شده بدون مقدمه بدون جزئیات بدون اسم انتظار چه پایانی رو داشت وقتی حتی شروعش معلوم نبود؟
All Rights Reserved
Sign up to add White Pages(H.S) to your library and receive updates
or
#207niallhoran
Content Guidelines
You may also like
when our eyes met[Zarry] by LiaStyles6
29 parts Ongoing
نور من اولین باری که گرمای خورشید چشمات قلبمو گرم کرد رو هرگز فراموش نمی‌کنم... تمام اون لحظه رو با جزئیات به خاطر دارم.. تنها لحظه‌ی عمرم که میخواستم تا ابدیت طول بکشه کلی راز توی چشمات هست مثل یک کتاب مرموز که دوست دارم با صدای تو برام خونده بشه کتاب مورد علاقه‌ام... تو شدی بزرگترین شهامت زندگی من. عشق ساده‌ای که قلبم به تو داشت، پیچیده ترین اتفاقی بود که مغزم باهاش رو به رو شده بود. چه پارادوکس بی‌رحمی... پستی بلندی؟ داستان‌ عشق‌های بی‌نظیری که تا الان نوشته شده همه تصدیق میکنن که عشق سخت و پر دردسر... ولی سختی کشیدن برای تو می‌ارزید. اینطور نیست؟! زمان ثابت می‌کنه همه چیز رو. گذشته، عشق مارو پیچیده تر کرد. گذشته‌ای که طناب شده بود دور گردنت. رها شدنت ازش راحت تر می‌شد اگه آخرین راه، اولین راهی نبود که انتخاب کرده بودی... انتقام.. کهربای چشمات به قرمزی می‌زد وقتی بهش فکر می‌کردی... ژانر:عاشقانه،طنز
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
24 parts Complete
اسم:dear (عزیز کرده) تمام شده✓ ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات و ..... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:جمعه ها این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
You may also like
Slide 1 of 9
when our eyes met[Zarry] cover
Ninety-nine cover
Be my omega! cover
پرسه در نیمه شب cover
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 cover
🥀Desertion🌙 cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
𝗥𝗘𝗩𝗘𝗡𝗚𝗘 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞 cover
dear (عزیز کرده) cover

when our eyes met[Zarry]

29 parts Ongoing

نور من اولین باری که گرمای خورشید چشمات قلبمو گرم کرد رو هرگز فراموش نمی‌کنم... تمام اون لحظه رو با جزئیات به خاطر دارم.. تنها لحظه‌ی عمرم که میخواستم تا ابدیت طول بکشه کلی راز توی چشمات هست مثل یک کتاب مرموز که دوست دارم با صدای تو برام خونده بشه کتاب مورد علاقه‌ام... تو شدی بزرگترین شهامت زندگی من. عشق ساده‌ای که قلبم به تو داشت، پیچیده ترین اتفاقی بود که مغزم باهاش رو به رو شده بود. چه پارادوکس بی‌رحمی... پستی بلندی؟ داستان‌ عشق‌های بی‌نظیری که تا الان نوشته شده همه تصدیق میکنن که عشق سخت و پر دردسر... ولی سختی کشیدن برای تو می‌ارزید. اینطور نیست؟! زمان ثابت می‌کنه همه چیز رو. گذشته، عشق مارو پیچیده تر کرد. گذشته‌ای که طناب شده بود دور گردنت. رها شدنت ازش راحت تر می‌شد اگه آخرین راه، اولین راهی نبود که انتخاب کرده بودی... انتقام.. کهربای چشمات به قرمزی می‌زد وقتی بهش فکر می‌کردی... ژانر:عاشقانه،طنز