ｄｎａ　🌈　ｌｇｂｔｑ＋ - 𝐿𝐺𝐵𝑇𝑄+ - Wattpad

ｄｎａ　🌈　ｌｇｂｔｑ＋

LECTURAS 648
Votos 35
Partes 2

LECTURAS 648
Votos 35
Partes 2

bisexual bts daily farsi freelgbt gay kpop larry lesbian lgbt lgbtq mary onedirection pansexual random rider tumblr unicorn vkook vlog ziam

🌸ｖｅｒｙ　［ｕｎ］ｈｅｌｐｆｕｌ
　ｓｔｕｆｆ　ｆｏｒ　ｔｈｅ　
    ｆａｍｉｌｙ　ｔｈａｔ　ｉｓ　
    ｔｈｅ　ｍｏｓｔ　ｈａｔｅｄ．

🦄 ｃｒｅｄｉｔｓ　
 ＠　ｍａｒｙ＿ｒｉｄｅｒ
@mary_rider

💕 ｐｅｒｓｉａｎ　Todos los derechos reservados

bisexual bts daily farsi freelgbt gay kpop larry lesbian lgbt lgbtq mary onedirection pansexual random rider tumblr unicorn vkook vlog ziam

Tabla de contenidos

2 partes

Regístrate para añadir ｄｎａ　🌈　ｌｇｂｔｑ＋ a tu biblioteca y recibir actualizaciones

or

Pautas de Contenido

Quizás también te guste

I'm not omega de ZahraAmini4

یونگی امگای لوس و شیطونی که کل آلفاهای دبیرستان تو فکر اینن چجوری مخش رو بزنن... اما اون آلفایی رو انتخاب می کنه که درسش تموم شده و سه سال ازش بزرگتر تره... اما همه چیز به این سادگی پیش نمی ره... اتفاقی خیلی خیلی بد این پسر کوچولوی ۱۷ ساله شاد و بغلی رو تبدیل به یه مرد عصبی و سرد می کنه و بد تر از همه اینکه یکی از مقصر های اون اتفاق آلفاییه که مارکشو روی گردنش داره... کاپل اصلی: سپ کاپل فرعی: نامجین، تهکوکمین روز های آپ: دوشنبه و پنجشنبه

■□ 𝑊ℎ𝑒𝑟𝑒 𝑠ℎ𝑎𝑙𝑙 𝐼 𝑔𝑜? □■ de user29843072

کیم تهیونگ الفایی که هنوز نتونسته عشق گذشته خودشو فراموش کنه و هر روزِ خودشو، با دلتنگی برای امگاش میگذرونه....با تمام حسرت ها و درد های نبودنش...... جوری که تمام محبت عشق رو از قلبش بیرون کرده.... یعنی روزی میرسه که دوباره احساساتش بیدار بِشن؟ میتونه اون عکس ها و خاطراتو کنار بزاره؟ دوباره عاشق میشه؟ ■□ قسمتی از داستان□■ نامجون: هواستون کجاست ؟ پسر که بخاطر درد بیش از حد پاهاش خم شده بود دستشو بالا اورد و ضعیف زمزمه کرد: ب...بخشید. اما وقتی نگاه پسر بالا اومد. زمان بین دونگاه متوقف شد. تهیونگ مستقیم به اون چهره نگاه میکرد. نفسش حبس شده بود...... این غیر ممکن بود...تپش قلبش!.....اون لرزش..... حسش میکرد..... □■□ کاپل: vmin# ژانر : رمنس _ قسمتی از زندگی _ امگاورس _ اسمات ■□امیدوارم از این داستان لذت ببرین□■

|~TAEKOOK FANART~| de ZQueenF

های🤌🏻🦋 به بوک من خوشومدین.. اینجا فن ارت های ویکوک/کوکوی گذاشته میشن بیاین واسه کاپلمون دورهم فن گرلی کنیم3>

Didn't see this picture of BTS!? de mehravehnikkho

این یه استوری از عکسائیه که از بی تی اس ندیدین یا دیدین من ندیدم ... یا دیدیم ولی یادمون نمیاد.... یا ندیدیم ... باید در موردِ، مورد اخر بگم غیر قابل امکانه چون باید من دیده باشمش تا شما بتونین ببینینش... و ادیت های خنده دار کلا این استوری برای شِیر کردن چیزایی که دارم و باعث خند میشه😂💜 ووت و نظر مهم نیست ولی دوست دارم بدونم دیده بودید یا هرچی فقط برام جالبه 😁

خمائل de Zeenah_Amer

مــــن لــم يــگن ذئــبـــاً اكـــلتهُ الذئـــــاب ومـــن جعــــل نفسهُ عـــــظــام اكلتهُ الــــــكــــــلاب بدأت اللُعبه والبقاء للاقوئ و للاذكئ ماذا لو لم تحارب ؟؟؟ ماذا لو استسلمت منذ البدايه ؟؟؟ ماذا لو اختارت الصمت !؟ ماذا لو حاربت مع أخواتها ؟! ماذا لو دمروا منزل الاخوه ؟! ***** انجبر عن التخلي عن عشيقتهُ و انجبر على الزواج بغيرها عاملها بالسوء ولم يهتم لها من أجل أن يطلاقهما والدهُ ! ولكن كان في رأسها انتقاماً !!! ماذا لو تخلئ عن عشيقتهُ من أجلها ؟؟ ماذا لو حارب الجميع من أجلها ؟؟ ماذا لو أصبح يعشقها !؟ فكيف ستكون رده فعلها !؟ وهي تعلم منذ البدايه كان يعشق غيرها !؟ وكيف ستكون رده فعلهُ عند رفضها ؟؟ لم اكن عمياء ولم أكن طرشاء ولم أكن صماء بآلــ رأيت و سمعت و صمتُ لكي انتظر الوقت المناسب للانتقام !!!؟؟؟ سأجعلكم تندمون و تعتذرون و تطلبون السماح ولن اسامح أحداً ولن اتقبل اعتذار أحداً سوف أديرُ ضهري لعيش ما تبقى من حياتي مع من يستحقني !! لا يوجد أحداً أقوى من الاخر جميعاً نعرف أن نحارب بعضنآ البعض لكن لكل بدايه نهايه ويبقى البقاء للأقوياء فقط !!!! #في_روايه_خـــــمــــــائل #للكاتبه_زينه_الامير

𝐌𝐲 𝐌𝐨𝐨𝐧 de user29843072

(اتمام یافته ) . . "... پارک جیمین اومگای، زیبایی که با یکی دیگه از تصمیمات پدرش با پسر دوم خانواده کیم، کیم تهیونگ ازدواج میکنه. و به طرز عجیبی بی اون دو و گرگ هاشون پیوندی قوی شکل میگیره..... و هیچ کسی نمیدونه وعده این عشق و دلبستگی یک حکم تاریخی و اسمونیه.... تا زمانی که.... زندگی آزمون خودش رو برگزار میکنه..." °•°•°•°•°•°•°•°•°•° جیمین: چطور ..چطور تونستی همچین کاری بکنیییی؟ فریادِ پسر همه رو متعجب کرد...تهیونگ به همسرش که حالا با نفس های تند روبه روش ایستاده بود نگاه کرد و کوتاه گفت : کاری که لازم باشه انجام میدم. جیمین ناباور سرشو به چپو راست تکون داد و پوزخندِ عصبی زد: لازم ! دیوونه شدی تهیونگ...ممکن بود بمیرییییی. •°•°•°•°•°•° ژانرها: رمنس_اومگاورس( امپرگ)_اسمات_ آمیخته با تخیلات کاپل اصلی: ویمین کاپل فرعی: نامجین _ چانبک ( فول پارته pdf فیک توی تلگرام و دیلیه خودم قرار گرفته 💞) بعد از قسمت آخر گذاشتم 🫂

|همجنس| de SAMA-PAYNE

معاشقه‌ی ما فقط یک بُعدِ صادقانه داشت ، تنها دلیلی که تو رو با خودم تو زندگی‌ای که بهش تعلق نداشتم غرق کردم ..حال ما خوب میشه ، مگه نه کاوان؟ رمان گی ایرانی💫

PHUNITH : Hyunlix In heaven de ilianse

PHUNITH ﹐ written by ellis ﹕ Punishment For Sinners Genre ' Historical, Horror, Harsh, angst, Fantasy, Drama ' گره خوردن روحم رو به تو موهبتی الهی می‌دیدم و می‌بینم. برای تو، من شکننده‌ترین می‌شم و برای تو می‌شکنم و با افتخار از تکه شدن می‌گم. ذره ذره‌ی تو در من رسوخ کرده و شاید روزی که اولین دَم به تنم هدیه شد به نام من مهر خوردی، سرنوشتم رو درهم کوبیدی و با لبخندی کشنده گلوم رو برای قطع دمی که هدیه‌ی من بود تلاش کردی. - داستان پسری رها شده که پیوندی جدا نشدنی و عمیق با یک موجود بهشتی داره، موجود بهشتی ای که نیمه‌ی روحش محسوب می‌شه و خطر اون رو دنبال می‌کنه. خطری به بزرگی قلب شکسته‌ی یک مادر و جاه‌طلبی یک خدا، خطری که مهر و موم شده تا زمین در امان بمونه.

Suicide Notes de kindakaa

مجموعه اى از يادداشت هاى خودكشى.

°° 𝐑𝐚𝐧𝐝𝐨𝐦 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐞𝐧𝐞𝐟𝐢𝐭𝐬 °° de user29843072

ژانر : °° رمنس °° اسمات °° مافیایی°° جنایی°° اکشن °° °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° وکیل جوونی که تازه وارد دوره دیده شدنه هوش و حرفه اش شده، با اشتیاق به سمت پرونده ای ۲۰ ساله کشیده میشه.... پرونده ای که مثل زنجیره ای خانوادگی میمونه نه حکم دستگیری داره نه حکم عفو.... چی میشه اگه وکیل جوون با اصلی ترین مهره پرونده و اولین مظنونش وارد تصادفی شبونه شه؟! این تصادفه ناگهانی...مزایایی هم داره ؟ °°°°°°°°°°°°°°°°°° °•°

Quizás también te guste

Slide 1 of 10

I'm not omega cover

■□ 𝑊ℎ𝑒𝑟𝑒 𝑠ℎ𝑎𝑙𝑙 𝐼 𝑔𝑜? □■ cover

|~TAEKOOK FANART~| cover

Didn't see this picture of BTS!? cover

PHUNITH : Hyunlix In heaven cover

Suicide Notes cover

°° 𝐑𝐚𝐧𝐝𝐨𝐦 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐞𝐧𝐞𝐟𝐢𝐭𝐬 °° cover

I'm not omega

یونگی امگای لوس و شیطونی که کل آلفاهای دبیرستان تو فکر اینن چجوری مخش رو بزنن... اما اون آلفایی رو انتخاب می کنه که درسش تموم شده و سه سال ازش بزرگتر تره... اما همه چیز به این سادگی پیش نمی ره... اتفاقی خیلی خیلی بد این پسر کوچولوی ۱۷ ساله شاد و بغلی رو تبدیل به یه مرد عصبی و سرد می کنه و بد تر از همه اینکه یکی از مقصر های اون اتفاق آلفاییه که مارکشو روی گردنش داره... کاپل اصلی: سپ کاپل فرعی: نامجین، تهکوکمین روز های آپ: دوشنبه و پنجشنبه