Story cover for ꧁𝑊𝑒𝑡 𝑃𝑎𝑣𝑒𝑚𝑒𝑛𝑡𝑠☔︎ [𝐶𝑂𝑀𝑃𝐿𝐸𝑇𝐸𝐷✔︎]꧂ by -Arki-
꧁𝑊𝑒𝑡 𝑃𝑎𝑣𝑒𝑚𝑒𝑛𝑡𝑠☔︎ [𝐶𝑂𝑀𝑃𝐿𝐸𝑇𝐸𝐷✔︎]꧂
  • WpView
    Reads 6,457
  • WpVote
    Votes 2,225
  • WpPart
    Parts 30
  • WpView
    Reads 6,457
  • WpVote
    Votes 2,225
  • WpPart
    Parts 30
Complete, First published Jun 18, 2018
[COMPLETED]

✨لوهان، پسریه که به بیماری مرگبار هموفیلی مبتلائه و آیندهٔ نامشخصی که داره، نمیذاره وارد هیچ رابطه‌ای بشه. کیم جونگین، کسیه که توی گذشتهٔ تاریکش گیر کرده و نمیتونه عشق سابقش رو از یاد ببره. چی میشه اگر این دو با هم رو به رو بشن و عاشق همدیگه بشن؟ آیا گذشتهٔ تاریک و آیندهٔ نامعلوم میذاره که این دو زندگی راحتی داشته باشن؟

✨پیاده‌رو های خیس | wet pavements

✨فصل اول داستانِ کنار پیاده رو منتظر باش | توی پروفایلم سراغ مقدمهٔ فصل دوم هم برید⁦✨

✨ژانر : رومنس، روزمره، فلاف، انگست

✨کاپل‌ها: کایلو (اصلی) چانبک، سکای (فرعی)

✨وضعیت: تمام شده

✨شرط آپ فصل دوم، رسیدن ووت‌های فصل اول به دو کا هست💙
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add ꧁𝑊𝑒𝑡 𝑃𝑎𝑣𝑒𝑚𝑒𝑛𝑡𝑠☔︎ [𝐶𝑂𝑀𝑃𝐿𝐸𝑇𝐸𝐷✔︎]꧂ to your library and receive updates
or
#35sekai
Content Guidelines
You may also like
Extinct | namjin by artonis02
82 parts Ongoing
با انقراض ناگهانی یه گونه ی جنگجو، گرگینه ها جنگ و به جادوگرا باختن و برای همیشه به جهان انسانا تبعید شدن. اونا زندگی جدیدی رو شروع کردن که توش خون و رده، قدرت واقعی هرکس بود. همه آروم آروم فراموش کردن که چطور یه زمانی با جادوگرا میجنگیدن، و زیر لایه ی نازک صلح نظم شکننده شون و ساختن. البته این تا زمانی بود که کیم سوکجین متولد نشده بود. اون قرار بود یه آلفای خون خالص باشه. وارث خاندان بزرگ و باستانی کیم. ولی هیچ چیز طبق نقشه پیش نرفت. حالا اون همون هیولایی بود که از وسط کوه یخ زنده درش اورده بودن و قرار بود صلح و زیر پاش خرد کنه. خب دوستان این فیک در ظاهر باید نامجین باشه ولی به معنای واقعی کلمه راجب هر سه زوجه (زوج اصلی چی هست اصلا) در کلام ساده شما سه تا داستان مرتبط باهم و میخونین که همه یک ماجرا رو پیش میبرن به اطلاعات دقت کنین چون بدون دلیل نیومدن (بعد نگین نگفتی😁) ماجرا ممکنه تا پارت هیجده یکم لایت باشه چون ارتباطات تازه داره شکل میگیره ولی بعدش سرعت فیک به شدت بالا می‌ره قبل اسمات ها هشدار میدم که اگه نمیخواین نخونین 🔞 Couples: +Namjin +Yoonmin +Vkook/ Kookv
PRISONER IN EDEN [زندانیِ بهشت] by inmooniam_
28 parts Complete
کاپل اصلی : چانسو کاپل فرعی: هونهو ژانر : رومنس ، ماجرایی، جنایی ، اسمات (فصل دومش رو میتونین با عنوان "زندانی عشق" از صفحه‌ی خودم پیدا کنین ) مقدمه: گاهی با خودم میگم که ای کاش هیچ وقت حقیقت رو نمیفهمیدم هیچ وقت از دروغین بودن همه چیز خبردار نمیشدم و هیچ وقت از اون بهشت زیبا اما کذایی ای که برام ساختی بیرون نمی اومدم... بهشتی که تک به تک لحظه هام رو با تو داخلش زندگی کردم... میوه ی شیرین بوسه هات رو چشیدم... و نوازش های لطیف تر از لمس گلبرگ ات رو رو نقطه به نقطه‌ی وجودم تجربه کردم... من و تو دو موجود تنها بودیم در بهشتی خیالی و دروغی که اسمش رو عشق گذاشته بودیم... اما من از نسل همون آدمیم که به قیمت چشیدن یک سیب ، از بهشت خودش طرد شد. با این تفاوت که من هیچ وقت نمیخواستم "سیب ممنوعه ی حقیقت" رو بچشم. و حتی بعد از چشیدنش، از بهشتم طرد نشدم . بلکه خودم ترکش کردم ...! چون با وجود تمام اون لحظه های رویایی و زیبایی که اونجا داشتیم هیچ چیزی نمیتونست این حقیقت که من توی اون بهشت فقط یه زندانی بودم رو تغییر بده ...!
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ
67 parts Ongoing
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کل زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance, psychological fiction,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 by Malishka_28
47 parts Ongoing
✦ فصـلِ اول: جونگ کوک، امگای پرتقالیِ قصه‌مون روی یکی از دانشجوهای آلفای کلاسش کراش میزنه؛ پس دست به کار میشه و طبق چیزهایی که توی فن فیک‌ها خونده بود، تصمیم گرفت با اشتباهی فرستادن نودش، مخش رو بزنه؛ ولی پرتقالِ خنگ‌مون تاحالا از خودش نود نگرفته بود. تنها راهِ چاره پیش هیونگش بود؛ پس سراغ هیونگ عزیزش یعنی تهیونگ می‌ره تا ازش کمک بخواد. ( کامل شده🍊 ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✦ فصـلِ دوم: زندگی مشترک و پیوندِ دائمی دو گرگِ عاشق با سفری به پایتختِ پر جنب‌و‌جوشِ هاوایی، شروع میشه؛ شروعی از جنس لمس داغِ لـب‌های آلفا روی تن صیقلیِ امگاش! با وجودِ داشتن قلبی که از عشق به یکدیگر می‌تپید؛ این زندگی، فراز و نشیب‌های زیادی داشت. آیا آقای آلفا و اورنجی می‌تونستن از پسِ این سختی ها بربیان؟ ✯ 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: VKOOK ✯ 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: Romance, Au, Omegavres, Daily, Funny ✯ 𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧: Bote
You may also like
Slide 1 of 10
Heliophilia  cover
𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈 𖦹 𝖪𝖵 cover
Deadly human weapon
 cover
Belated Bond (Kookv) cover
Extinct | namjin cover
My Half Brother [ برادر ناتنی من ] cover
PRISONER IN EDEN [زندانیِ بهشت] cover
Selcouth cover
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 cover

Heliophilia

8 parts Complete

_ دوستدار خورشید _ داستان کوتاه هفت قسمتی - عنوان داستان در لغت به معنای دوستدار خورشید است، کسی که میل زیادی به ماندن در زیر آفتاب و نور آفتاب دارد. چنین فردی شیفته ی خورشید است. - short story by blue نور نرم خورشید روی صورتش هاله ای از معصومیت را به جا گذاشته بود. مژه های منظمش به خط کشیده شده بودند. آن تکه موی مشکی رنگ روی صورتش نقش بسته بود. موهایش از بلوند کم کم به رنگ مشکی روی آورده بودند‌. حتی ته ریش کمرنگی روی صورتش پدیدار شده بود‌. همه از یک چیز خبر می دادند. از گذر زمان زیر دستگاه اکسیژن نفرین شده‌. پسرک دستمال خیس را روی گونه های درخشان بیمار بی جانِ روی تخت کشید. آرام کنار گوشش زمزمه کرد. "مهم نیست چی بشه خورشیدِ من. مهم نیست چقدر زمان بگذر نورِ زندگیم. همین جا کنارتم. برای همیشه. "