Rahma"L'amour est aveugle"
  • Reads 13
  • Votes 3
  • Parts 3
  • Reads 13
  • Votes 3
  • Parts 3
Ongoing, First published Sep 04, 2018
Mature
on dit que les different culture et difficile accpeter dans le deux parti du famille
All Rights Reserved
Sign up to add Rahmaquot;L'amour est aveuglequot; to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) by Dreamer066
50 parts Ongoing
عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."
RED TYPEWRITER  by TemisBarany
44 parts Ongoing
سناتور کیم فردی باکمالات ، مستبد و مردسالار و دولتمندی بود که خیلی ها از جمله مادلین خواهان او بودن و همین حقیقت باعث می‌شد پیچک های حسادت خفه‌کننده خرخره‌شُ بچسبه و نزاره نفس بکشه ! ************* اسم فیک : ماشین تحریر قرمز کاپل : ویکوک ، سیکرت ژانر : رمنس ، عاشقانه ، لیتل اسمات / سلطنت، امگاورس ، لیتل کمدی، هیستوری، انگست ... فصل اول = کامل شده S1 فیک : + من همسر اون عیاش نمیشم × راه و جاده برات نزاشتن! انتخابی نداری آلبالوی ترش! + بهت نشون میدم چجوری راه و جاده میسازن .. ................ × اون مهمونی برای توعه، چرا مشکی پوشیدی ؟ + قدرتمُ به رخ میکشم ................. ÷ تو با کیک زدی تو صورتم !!! + ما تو میلان اینجوری خوشامد میگیم ............... _ پسر خوش منظر و شکیبایی دارید × آه اون تک امگای شیطون خانواده اس ، سناتور _ اون پسر یه امگاس ؟؟!!! ............. + عشق من اندازه ی دریاها و اقیانوس ها بزرگه ! _ دلم‌میخواد تو اقیانوسی که میگی شنا کردنُ یاد‌بگیرم ........ تک امگای خانواده ی تاجر پارچه ،که از قضا پسر هم هست و کمیاب، خاستگار های زیاد و آدم حسابي داره ! اما مگه اون پسر چشم فندقی به چیزی جز قدم زدن بین گل های ادرسی و یواشکی دزدی گیلاس و آلبالو از آشپزخونه بزرگ خونشون و نوشتن خوب و بد دنیا با اون ماشین تحریر قرمز آلبالویی ،توجه میکنه ؟ مگر اینکه
You may also like
Slide 1 of 10
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) cover
The fifth sense cover
تُو تنها متعلّق ب�ه منی‌! | Completed S¹ cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
عشق پنهان cover
RED TYPEWRITER  cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S² cover
mi.. sin♡[Kookv]  cover

Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1)

50 parts Ongoing

عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."