7 parts Ongoing Matureخلاصه:
تا به حال شده که راجع به چیزی مرموز و احتمالا خطرناک کنجکاو شده باشین!؟
شاید اون لحظه خودتون رو با گفتن "اتفاق بدی نمیوفته، فقط میخوام ته و توی ماجرارو در بیارم و بعدش فراموشش میکنم" قانع کرده باشین؛ که خب... جونگکوک هم همین کار رو کرد.
ولی هیچچیز طبق انتظارش پیش نرفت.
جونگکوک فقط یک قهرمان مسابقات رالی بود که تصمیم ناگهانی و کنجکاوی بیش از حدش اون رو وارد هزارتوی عجیبی کرد... طوری که حالا سرعت اتومبیلش نه تنها برای برنده شدن در مسابقات، بلکه برای فرار از دنیای تاریکی که ناخواسته واردش شده بود، باید بهش کمک میکرد.
--------
-دزدیده و تهدید شدم که حتما باید رانندهی باند بشم و بهم ۲۴ ساعت وقت دادن برای فکر کردن!
افسر هایاشی ظرف غذاش رو تحویل گرفت و بدون نگاه کردن به رانندهی رالی لب زد:
-قبول کن.
جونگکوک تکخند متعجبی زد.
-تو افسری یا جاسوس جی چانگ ووک؟!
میناتو درحالی که با لبخند به گونههای برجستهی افسر جانگ حین غذا خوردن خیره شده بود، زمزمه کرد:
-به هر حال مطمئنم با چیزی تهدیدت کردن که راه دیگهای برات نذاشتن. قبول کن؛ هم اجبار اونهارو، هم پیشنهاد من برای مامور مخفی شدن رو.
┊Genre:Criminal, Angst, Romance, Sport, Smut
┊Couple: Vkook, Sope
┊Writer: Shinrai