Snowman [JaeYong] [NCT]
  • Reads 3,759
  • Votes 461
  • Parts 3
  • Reads 3,759
  • Votes 461
  • Parts 3
Complete, First published Nov 06, 2018
زندگی هر کسی فراز و نشیب های خاص خودشو داره، ولی برخورد ما با اون مشکلات شخصیت واقعی مارو میسازه. اینکه کی بالاخره تصمیم بگیریم زخمامونو درمان کنیم و مسئولیت زندگیمونو به عهده بگیریم، به خودمون بستگی داره. اما فرشته ی نجاتمون همیشه مراقبه تا راه نجاتمونو جلوی پامون بذاره... 

این کادوی تولد من به مهشید عه. یکی از بهترین دوستای مجازیم که حالا با دیدنش از نزدیک، تبدیل شده به بهترین دوست واقعی ام. 

قرار بود فقط یه وانشات یا فوقش چند شاتی باشه. اما از لحظه ای که جه‌هیون و ته‌یونگِ داستان جون گرفتن، بهم گفتن که داستان بیشتری برای تعریف کردن دارن و بعنوان خالق دنیاشون، دادن این فرصت کمترین کاری بود که میتونستم براشون بکنم. 

"نمیدونم کار کدوم فرشته بود که مهر منو به دل تو انداخت. شاید فرشته نگهبانم بود. میخواست منو نجات بده و پای تورو به زندگیم کشوند"
All Rights Reserved
Sign up to add Snowman [JaeYong] [NCT] to your library and receive updates
or
#77shortstory
Content Guidelines
You may also like
Illusion -Sunki- by haeronie17
11 parts Ongoing
چشمامو روی هم میزارم... دوباره... مثل هرروز... مثل هرشب. قوطیای قرصای خواب آور... دارو... میگن جز آسیب چیزی عایدم نمیشه ولی من میدونم... اون... اون وجود داره... اگر نداشت چطوری میتونست نفسای آرومشو توی گردنم خالی کنه؟ نفسای گرم و کوتاهش... اون... اون توهم نیست..‌. فقط... برای دیدنش باید بخوابم... باید... باید وارد دنیاش بشم. هفته هاست که نخوابیدم... خواب... دلتنگشم... دلتنگ دیدنش. بوش. صداش. موهاش. حرفاش. لب‌هاش.. لب‌هاش.. لب...هاش... بالشت سردو محکم تر در آغوش میکشم. شاید در انتظار وجود گرمش. اون پسر کوچولو بهم ^احتیاج^ داره. اینطور نیست؟ ولی... من بهش ^اعتیاد^ دارم! بدون اون زندگی ممکن نیست نه؟ اون شب... اون تصادف ترسناک... پاچیدن خون و زخم های باز... صدای جیغ... و اتفاقای ترسناک دیگه... اما اون هنوزم پیشمه پس... عاشقش میمونم. تا آخرین نفس داداشیا سیسیا سلام. ایشالا مشخص باشه که کاملا دیوونه شدم🛐 نه حالم خوب نیست. حالم وحشتناک عجیبه. هیچ انتظاری برای خونده شدنش ندارم چون دوره دیگه دوره‌ی واتپد نیست همه رفتن :)))) جوری که اون قدیما همه بودیم>>> نبابا کی گفته دارم گریه میکنم؟ هعی هعی. بگذریم. نوشتم به یادگار بمونه از این یکی دیوانگی! تم موضوعای من کلا همیشه قبرستونیه🕷 (جدی توصیفش همینه🕷😂) داستان مشخصه دیگه. دوستون دارم🕷 بپایید ج
He Was Here | nomin by HaNamoonrise
14 parts Complete
"بهت قول می‌دم تو آخرین کسی هستی که توی این دنیا فراموش می‌کنم؛ به تمام کائنات قسم می‌خورم اسم تو اولین و آخرین کلمه‌ای باشه که از دهنم خارج می‌شه و عطر تو آخرین عطری باشه که از ریه‌هام خارج می‌شه." از بغل جنو بیرون اومد و ادامه داد: "در عوض تو کاری کن که اگر چیزی رو بینمون فراموش کردم دوباره به یاد بیارم!" . . جنو خاطراتش رو مرور کرد. دقیقه‌ای بعد اون بلند شده، روان‌نویسی برداشته و خواه‌‌ نا ‌خواه شروع به نوشتن کرده بود؛ تا همه چیز رو برای مهم‌ترین فرد زندگیش یادآوری کنه. . . "جمینم، فرشته عزیزم، نگهبان مهربونم، امروز دقیقا یکسال از رفتنت میگذره. فقط میخواستم بهت بگم ایرادی نداره اگر دوباره زنگ خونه رو نزنی، دوباره توی آغوشم جمع نشی، دوباره با صدای آرومت دم گوشم نجوا نکنی، دوباره با لبخند جادوییت روزمو نسازی، ایرادی نداره اگر دوباره نتونم ببوسمت... تنها چیزی که الان مهمه اینه که سالم باشی، سردرگم نباشی، خوب غذا بخوری و به موقع بخوابی. نگهبان مهربونم، بهت قول میدم حتی یک روز رو هم برای پیدا کردنت از دست نمیدم." زمان آپ: یک‌شنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها ژانر: درام، فانتزی، انگست 🍭 این کار اولین کار از مجموعه داستان‌های کوتاه فرشته و انسانه!
You may also like
Slide 1 of 10
𝑊𝐻𝐼𝑇𝐸 𝑅𝑂𝑆𝐸 cover
𝘩𝘺𝘶𝘯𝘨 𝘪'𝘮 𝘴𝘤𝘢𝘳𝘦𝘥 - sunki cover
Buttons And Pain [ season 3 : Completed ] cover
𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒑𝒓𝒊𝒏𝒄𝒆 𝒂𝒏𝒅 𝒇𝒐𝒙 ˢᵘⁿᵏⁱ cover
Alterity | Kim Seokjin cover
seven⁷ cover
Illusion -Sunki- cover
He Was Here | nomin cover
NightDates / قرار‌های شبانه  cover
Prove IT cover

𝑊𝐻𝐼𝑇𝐸 𝑅𝑂𝑆𝐸

17 parts Ongoing

یک قاتل سریالی چهار مقتول که بیشتر میشن رز سفیدی که بعد از هر قتل بیشتر قرمز میشه حقایقی دروغ احساساتی نمادین راز‌هایی نگفته آخر این داستان کجاست؟ به هیچ کس توی این داستان اعتماد نکنید!