عنوان: صدمین روز - Hundredth Day نویسنده: xee ژانر: تخیلی - Fluffy - رومانتیک زوج: کایلو معرفی:. هر روز و هر ساعت به اسم لذت بردن کارای زیادی میکنیم بی توجه به این موضوع که آیا لذت ما برای بقیه هم لذت بخش هست یا نه، بی توجه دردی که گاهی به بقیه میدیدم انقدر توی این دروغ پیش میریم که دیگه فراموش میکنیم لذت واقعی چه رنگ و بویی داشته و فقط میخوایم باور کنیم داریم لذت میبریم ولو به قیمت نابود کردن وجودخودمون و فقط لحظه ای به خود می آییم که وجود زخمی ما تصمیم به انتقام ازمون میگیره فوروارد: روبی هوف بزرگی کرد "خنگی.. خنگ... یعنی لو هان رو یادت نمیاد؟ البته خب منم اگه اندازه تو به همه چیز جز ارزش ادما فک میکردم مطئنا این پسر رو یادم میرفت، بذار راهنمایی کنم، ترم دوم دانشکده، احیانا یه شوخی خرکی نکردی؟" کای کمی سرشو چپ و راست خم کرد و با نگاه هنگی به اونطرف خیابون سعی داشت به خاطر بیاره چیزی که روبی میگفت ماله 19 سالگیش بود و اون الان 26 سالش بود و حتی یادش نمی امد دیروز چه لباسی پوشیده بوده چه برسه به اینکه بدونه 7 سال پیش چیکار کرده روبی چشمش رو چرخوند، خیلی کلافه بود، به وجود اوردن این بچه یکی از اشتباهاتش بود "هوف... 7 سال پیش اون توی دانشکده شما بورس شد... و شما کَله خرا فک کردین یه سوژه خوب برا مسخره بازیتون پیدا کردین... هنوز یاAll Rights Reserved