I need you... (وانشاتی که داستان شده)✔
  • LECTURAS 37,308
  • Votos 4,413
  • Partes 10
  • LECTURAS 37,308
  • Votos 4,413
  • Partes 10
Concluida, Has publicado dic 09, 2018
*هیونگ دارم بهت میگم به منم خوش گذشت.
یونگی زانوهاش رو بغل کرد. نمیتونست حالت چهره جیمین رو تو تاریکی تشخیص بده.
-هیونگ من خوشم اومد. وقتی چشمام رو گرفتی خوشم اومد.
-جیمینا... *

کاپل:یونمین
Todos los derechos reservados
Regístrate para añadir I need you... (وانشاتی که داستان شده)✔ a tu biblioteca y recibir actualizaciones
or
#2کاپلی
Pautas de Contenido
Quizás también te guste
Shade Of Beauty de StheCherry
32 Partes Concluida
Complete #yoonmin #Vkook برقص روی تیغ این صحنه برای ماست و اگه تمام شدیم جاودانه خواهیم شد ! چشمم رو آینه ات کن بهم بگو که توی صورت غمگینت میبینی که چطور غم تورو مثل فرشته ای پاک قالب داده بهم بگو که از لا به لای ترک های قلبت ... نور بکر عشق رو میبینی بهم بگو ... چشم من هر چه در تو دید طیف های زیبایی بود. پارتی از فیک 👇 بدن جیمین مثل کوره ای داغ شده بودی حسی بین خواستن و نخواستن داشت نمیدونست باید چی کار کنه ولی تو ذهنش پر از سوال بود اولیش هم این بود که آیا باز هم قراره پس زده بشه ؟ به لباس مشکی پسرش رو به روش چنگ زد و لباش رو جدا کرد جیمین : چرا ... با..هام اینکارو میکنی وقتی ... قر..راره بازم پسم بزنی به چشم های خمار پسر نوجوون نگاه کرد یونگی : من همیشه میخواستمت ! فکر میکردم کردم که تو ... ازش خوشت نیومده لباس مشکی و بیشتر توی دستش فشرد جیمین : ولی من میخوامش ... حتی بیشتر میخوامش با لحنی که برای یونگی اغواکننده بود گفت ، تعلل نکرد و دوباره پسر کوچیک تر و بوسید و اینبار جیمین هم همراهی کرد یونگی : درس امروز یه درس جدیده جیمین ... و بهتره بین خودمون دوتا بمونه ...
True Heir  2  de Viaiba
32 Partes Continúa
سال ۱۹۴۲ ...یک سال از اون فاجعه که باعث مرگ معشوقه اش شد گذشت.. این خبر که چانیول با دستای خودش معشوقه اش و کشته توی کل شهر پیچید و چانیول و تبدیل به هیولایی کرد که هیچکس جرئت نزدیک شدن بهش رو نداشت .. چون میدونستن آدمی که به خاطر قدرت از کسی که دیوونه وار عاشقشه میگذره ،خیلی راحت تر جون بقیه رو میگیره .. ✨ True heir 2 ✨ Couple : Chanbaek ♤ Hunhan ♧ Genre : romance , mystery , angst , smut ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ _ تمام مدت ...تمام مدتی که توی بغل من بودی منو میبوسیدی بهم حرفای عاشقانه میزدی مدام توی ذهنت اونو تصور میکردی اره؟؟ چانیول با عصبانیت توی چهره بکهیون خیره شده بود و کلمات و پشت سر هم ردیف میکرد ..چطور؟؟ اون کوه یخ چطور میتونست یه همچین چیزی رو بهش نسبت بده درحالی که بکهیون حاضر بود جونشو به خاطرش فدا کنه؟؟ بکهیون اشکای صورتش و پاک کرد و لبخند تلخی زد : _ تو دیوونه شدی چان ...اون زن کاملا مغزتو شستشو داده ..نمیدونی داری چی میگی ... چانیول خنده هیستریکی کرد و صورت بکهیون و توی دوتا دستاش گرفت و گونه همسرشو با انگشت شست نوازش کرد : _ من زمانی دیوونه شدم که با تو ازدواج کردم همسر عزیزم ..
Quizás también te guste
Slide 1 of 10
𝙳𝚒𝚊𝚛𝚢📕[𝚢𝚘𝚘𝚗𝚖𝚒𝚗] cover
Shade Of Beauty cover
True Heir  2  cover
My Sin cover
MY_LITTLE_ANGEL🚬🔞 cover
𝖡𝖾 𝖪𝗂𝗇𝖽 cover
another world cover
Tweet cover
روحِ من •͜• cover
Strong Hold |Vkook| cover

𝙳𝚒𝚊𝚛𝚢📕[𝚢𝚘𝚘𝚗𝚖𝚒𝚗]

96 Partes Concluida

[Completed] جیمین یه دفتر‌خاطرات پیدا میکنه و... "وقتی که به تو فکر میکنم تمام نگرانی‌هام ناپدید میشن.تمام چیزی که احساس میکنم،بهاره." •~•~• "طوری که به اون نگاه میکنی،نمیشه به منم نگاه کنی؟طوری که لمسش میکنی،نمیشه منم لمس کنی؟ آغوشت،بوسه‌هات و زمزمه های شیرینت؛نمیشه منم اونا رو داشته باشم؟" •~•~• "عشق ترسناکه.وقتی که عاشق بشی،رها شدن ازش سخته.تو به پایین و پایین‌تر رفتن توی این پوچی ادامه میدی.کسی که بتونه ازش بیرون بیاد،نجات پیدا میکنه.بقیه در توهماتشون زجر میکشن." [Translated Version] ~Couple:minyoon/yoonmin ~Genre:romance,angst,short chapter ~Author: @Eulissah