moon in the galaxy { Completed }
  • Reads 74,623
  • Votes 12,951
  • Parts 45
  • Reads 74,623
  • Votes 12,951
  • Parts 45
Complete, First published Dec 16, 2018
نام : moon in the galaxy  (ماه در کهکشان)
کاپل: کوکمین ، تهجین
ژانر: رومنس ، درام، انگست،هپی اند ، +18

نویسنده : mind writer

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

اولین باری که دیدمت فکر می کردم یه پسر لوس و مغرور و پولداری...

با ابرو های بالا رفته نگاهش کردم که خندید...

-خب؟

+اما بعدش...نمی دونم شاید همون  روزی که به جای پول، ازم قهوه خواستی، بنظرم متفاوت اومدی...راستش هیچوقت فکر نمی کردم یه روز باهات حرف بزنم...برم بیرون...بخندم...بستنی بخورم...تو همیشه باعث می شی من به خودم فکر کنم...به اینکه یه چیزی بخوام...به اینکه بخوام بخندم...بخوام شاد باشم...بیرون برم...خوش بگذرونم...

حس می کردم دارم شیرین ترین جمله های دنیا رو می شنوم...

چطور یه نفر می تونست انقدر شیرین باشه؟

+اولین بار که منو دیدی به چی فکر کردی؟

-این پسره اعصاب خوردن کن عجیب کیه؟

داشتم به قیافه ی شاکیش می خندیدم که با حرفی که زد خندم محو شد...

+اون شب من همه چیز رو شنیدم...
. 
.
.


[ فصل اول کامل شده]
[فصل دوم کامل شده]
[ افتر استوری کامل شده]


Number 1 in #kookmin
All Rights Reserved
Sign up to add moon in the galaxy { Completed } to your library and receive updates
or
#385fanfiction
Content Guidelines
You may also like
تصادف سرنوشت Accident Of Fate (jikook_kookmin)  by moonshid875
16 parts Ongoing
جئون جونگکوک عضو گروه بی تی اس طی تصادفی که در راه رفتن به استودیو برای ظبط آلبوم جدیدش داشت حافظه اش رو از دست داد طبق چیزی که دکترا گفتن امکان برگشت حافظه اش ۵۰ / ۵۰ هستش و این یعنی امکان داره یروز به یاد بیاره یا که تمام عمرش رو بدون گذشته ای که داشته زندگی کنه بعد از این اتفاق پسرای بی تی اس که خیلی شکستن و برای مکنه عزیزشون ناراحتن حاضرن هرکاری براش بکنن حتی اگه این به معنی برگشتن ۷ نفرشون به یه خونه و دوباره زندگی کردنشون باهم باشه اونا حاضرن برای کمک به مکنه عزیزشون تا ماه هم برن چه برسه به همخونه شدن و کنسل کردن تمام برنامه هاشون ..... . . . . ‌کاپل:جیکوک_کوکمین کاپل فرعی:تو داستان مشخص میشه . . ژانر: ریل لایف _ گی _ درام_عاشقانه . . . بچه ها اولین داستانمه و تو آینده اتفاق میوفته اصلا صحت نداره هیچیش و حتی تو شاید تو بخش های از گذشته هم وجود نداشته باشه ،داستانه دیگه فقط از اسم ها برای پیشروی داستان استفاده میشه امیدوارم خوشتون بیاد🧚🏽‍♂️💛
TENSION🍷(vkook) by seta8603
34 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
candy  by AriaRastegar
7 parts Ongoing
تهیونگ...... من میخوام شیرین ترین ،خوشمزه ترین و خوشگل ترین کندی های دنیا رو برای اولین بار توی جهان درست کنم . کندی های‌که هر کس با خوردنشون بفهمه که دستای که سازنده ای این خوشگلای خوشمزه بودن زندگی به همون اندازه شیرین و زیبا کنار مردش داره . تهیونگ لاله ای گوش کوچولی جیمین‌ رو بوسید و کنار گوشش زمزمه کرد . دنیا شیرین ترین کندی جهان رو داره جیمین نیازی نیست که تو بسازیش . جیمین با اخمی که بین ابروهای بانمکش جا خوش کرد به سرعت به سمت تهیونگ برگشت و توجه ای به چونه ای تهیونگ که روی شونه اش بود و با این حرکت صدای بدی از برخورد دندوناش داد و تکیه گاهشو از دست داد نداد. دماغ کوچیک و نازشو تو هم کشید و صداشو رو کله اش انداخت . یااااا کیم تهیونگ چطور میتونی اینقد ادم زشتی باشی ؟ واقعاکه چرا همیشه گند میزنی به رویاهای من . تهیونگ که خنده ش کاملا خشک شده بود و با دست چونه دردناکش رو گرفته بود با ناله لب زد . خدایی من باورم نمیشه ، اههههههه من یه روز از دست تو به فنا میرم جیمین . خیر سرم میخواستم با احساس حرف بزنم منظور من از کندی تو بودی پسره ای خنگ . جیمین با چشمای که درست شبیه به سکه شده بودن با بهت گفت . واقعا ؟ با تهدید چشم هاشو ریز کرد و لب زد هییی اقای لنگ دراز دروغ که نمیگی ؟ و در ادامه بدون اجازه دادن ب
You may also like
Slide 1 of 10
B!TCH R!CH cover
🍒Cherry Lips 💋 cover
تصادف سرنوشت Accident Of Fate (jikook_kookmin)  cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
TENSION🍷(vkook) cover
candy  cover
  Game Over cover
my brother's boyfriend (kookmin, kookv) cover
𝘈𝘭𝘭 𝘠𝘰𝘶𝘳 𝘎𝘭𝘰𝘳𝘺 ( ترجمه )  cover
𝑪𝒘𝒕𝒄𝒉 (𝑱𝒊𝒌𝒐𝒐𝒌) cover

B!TCH R!CH

15 parts Complete

-من به خاطر یه قول هرزه خانواده جئون شدم! *قسمتی از فیک* + فکر کنم معتادت شدم _معتاد من شدی؟ +هوم _وقتی باهات حرف میزنم تو چشام نگاه کن و بلند جواب بده.. با نگاهش که هنوزم خجالت توش بود دستشو روشونم گذاشت + آره معتادت شدم سرمو بردم تو گردنش نفس عمیق کشیدم و زیر گوشش زمزمه کردم _ ولی فکر کنم من عاشقت شدم...... یه بوک جدید با یه سناریو متفاوت 🙃 کاپل اصلی : کوکمین کاپل فرعی : تهگی ، نامجین ژانر : ددی کینگ..بیبی بوی.. صافت..کیوت..رومنس... اسمات.. فن فیک. لیتل اسپیس.. امیدوارم بخونین و لذت ببرینن @tari_muchi