Story cover for moon in the galaxy { Completed } by bluemindnotes
moon in the galaxy { Completed }
  • WpView
    Reads 77,184
  • WpVote
    Votes 13,155
  • WpPart
    Parts 45
  • WpView
    Reads 77,184
  • WpVote
    Votes 13,155
  • WpPart
    Parts 45
Complete, First published Dec 16, 2018
نام : moon in the galaxy  (ماه در کهکشان)
کاپل: کوکمین ، تهجین
ژانر: رومنس ، درام، انگست،هپی اند ، +18

نویسنده : mind writer

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

اولین باری که دیدمت فکر می کردم یه پسر لوس و مغرور و پولداری...

با ابرو های بالا رفته نگاهش کردم که خندید...

-خب؟

+اما بعدش...نمی دونم شاید همون  روزی که به جای پول، ازم قهوه خواستی، بنظرم متفاوت اومدی...راستش هیچوقت فکر نمی کردم یه روز باهات حرف بزنم...برم بیرون...بخندم...بستنی بخورم...تو همیشه باعث می شی من به خودم فکر کنم...به اینکه یه چیزی بخوام...به اینکه بخوام بخندم...بخوام شاد باشم...بیرون برم...خوش بگذرونم...

حس می کردم دارم شیرین ترین جمله های دنیا رو می شنوم...

چطور یه نفر می تونست انقدر شیرین باشه؟

+اولین بار که منو دیدی به چی فکر کردی؟

-این پسره اعصاب خوردن کن عجیب کیه؟

داشتم به قیافه ی شاکیش می خندیدم که با حرفی که زد خندم محو شد...

+اون شب من همه چیز رو شنیدم...
. 
.
.


[ فصل اول کامل شده]
[فصل دوم کامل شده]
[ افتر استوری کامل شده]


Number 1 in #kookmin
All Rights Reserved
Sign up to add moon in the galaxy { Completed } to your library and receive updates
or
#6completed
Content Guidelines
You may also like
Salvatore by Ministories13
59 parts Complete
(فصل اول فول💜)salvatore . ناجی . . . چطور شد؟چطور یکی میشه پاییز و بهار و تک تک ذره های هواش...تنها ترین الهه ی روی زمین...شکسته ترین...وقتی نبض بزنه اون نگاهش تو دونه دونه ی سلول های عصبیش... و فوران کنه اون حس سرخ داخل رگایی که یخ زده بود... حالا که داشت قدم برمیداشت سمت اون بهشت بی انتها...قدماش میلرزید...سست میشد...تحلیل میرفت هر چی که داشت غرور...ابهت...مردونگی...قسم خورده بود...به صداش...به چشماش...به روحش جلوی اون الهه ی جنگجو زانو زد و دستی به ساق پای سفید و خوشتراشش کشید و لذت مثل دارویی جذب سلول های تشنه ی تنش شد...ساق پاشو بالا اورد و بوسه هاش بودن که شروع شدن...از مچ تا زانو....و انگشتایی که روی رون سفیدش کشیده شد و همون فاصله ی هیجان انگیز و طی میکرد و حوله کنار میرفت و دیدش روی بهشتش کامل تر میشد اره این جئون جونگکوک بود زانو زده جلوی الهه اش دستایی که کنترل از دست میدادن دلی که عنان از کف داد و لبایی که تن سفیدی و لمس میکردن...تن سفید الهه ی هرزه اش...آفرودیته لعنتی که شده بود پاییز و بهار و ذره های هوایی که نفس میکشید آفرودیتی که با چشمایی خمار بند حولشو باز کرد و با پاهایی باز شده و پوزخندی منتظر حرکت بعدی سالوا شد جونگکوک__ناب ترین حضور زندگیم • • • کاپل اصلی : کوکمین • کاپل فرعی: یونمین.تهگی • ژانر: اکشن•هار
"Whiskey & Roses"«کوکمین» by jshsjssee
24 parts Ongoing
مقدمه بارون نم‌نم می‌بارید. اون‌قدری نبود که بخوای چتر باز کنی، ولی کافیه موهات خیس شه و از اون حس مرطوب لعنتی متنفر بشی. ماشین مشکی براق با یه توقف آروم جلوی درِ بزرگ عمارت ایستاد. ساختمون... درست همون‌طور بود که توی توصیف‌ها گفته بودن؛ بلند، باشکوه، با در و دیوارهای سنگی و رنگ‌هایی که انگار از دل شب دراومده بودن. طوسی، مشکی، آبی تیره. هیچ‌چیز گرم یا خوشایندی توش نبود. جیمین، با یه نفس عمیق، از ماشین پیاده شد. بارون آروم روی موهای بلوندش نشست. قطره‌ها روی پوست سفید و نرمی صورتش می‌لغزیدن، اما اون بی‌تفاوت ایستاده بود. نه از محیط ترسید، نه از نگاه‌های سنگین گاردها. جیمین امگا بود، اما از اون امگاهایی نبود که ساکت کنار می‌موندن. با اون‌که بدنش ظریف بود، توی نگاهش یه جور لجبازی خاص بود، یه زبون‌درازی خفه. اون از امگا بودنش استفاده نمی‌کرد، ازش می‌جنگید. قرار بود دستیار جدید رئیس بشه. رئیس... یعنی همون مردی که همه ازش با ترس اسم می‌بردن. جئون جونگ کوک.
You may also like
Slide 1 of 20
Salvatore cover
Deadly human weapon
 cover
𝓜𝓪𝓷𝓭𝓪𝓽𝓸𝓻𝔂 𝓶𝓲𝓼𝓼𝓲𝓸𝓷 ~~jikook~~ Drama,action,comedy,mafia cover
𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover
Red Ruby cover
serendipity(ترجمه شده) cover
کویر(kookmin)  cover
"Whiskey & Roses"«کوکمین» cover
His To Ruin | KookV cover
Kookv | رد نیش  cover
A Night Without Star's  cover
𝑴𝑶𝑼𝑳𝑰𝑵 𝑹𝑶𝑼𝑮𝑬 [𝑲𝑶𝑶𝑲𝑴𝑰𝑵] cover
معجزه‌ قمار  cover
Antidote (1) cover
Buried Alive VMIN-MINV cover
fake chat||KOOKV cover
LOVER|KOOKMIN|Full cover
با تو رنگی cover
Jeon Family | kookmin cover
Wild for you cover

Salvatore

59 parts Complete

(فصل اول فول💜)salvatore . ناجی . . . چطور شد؟چطور یکی میشه پاییز و بهار و تک تک ذره های هواش...تنها ترین الهه ی روی زمین...شکسته ترین...وقتی نبض بزنه اون نگاهش تو دونه دونه ی سلول های عصبیش... و فوران کنه اون حس سرخ داخل رگایی که یخ زده بود... حالا که داشت قدم برمیداشت سمت اون بهشت بی انتها...قدماش میلرزید...سست میشد...تحلیل میرفت هر چی که داشت غرور...ابهت...مردونگی...قسم خورده بود...به صداش...به چشماش...به روحش جلوی اون الهه ی جنگجو زانو زد و دستی به ساق پای سفید و خوشتراشش کشید و لذت مثل دارویی جذب سلول های تشنه ی تنش شد...ساق پاشو بالا اورد و بوسه هاش بودن که شروع شدن...از مچ تا زانو....و انگشتایی که روی رون سفیدش کشیده شد و همون فاصله ی هیجان انگیز و طی میکرد و حوله کنار میرفت و دیدش روی بهشتش کامل تر میشد اره این جئون جونگکوک بود زانو زده جلوی الهه اش دستایی که کنترل از دست میدادن دلی که عنان از کف داد و لبایی که تن سفیدی و لمس میکردن...تن سفید الهه ی هرزه اش...آفرودیته لعنتی که شده بود پاییز و بهار و ذره های هوایی که نفس میکشید آفرودیتی که با چشمایی خمار بند حولشو باز کرد و با پاهایی باز شده و پوزخندی منتظر حرکت بعدی سالوا شد جونگکوک__ناب ترین حضور زندگیم • • • کاپل اصلی : کوکمین • کاپل فرعی: یونمین.تهگی • ژانر: اکشن•هار