کی گفته عشق گناهه ؟ منطق داره؟ حرف حالیشه؟ عشق و لذت زیباست ، حتی لذت بوسیدن یک همجنس... -و تو بودی که این رو به من آموختی! +اشتباه نکن ! این تو بودی که طلسم قلب من رو شکوندی و تونستی این سنگی که سال هاست احساس ، گرایش ، غریزه وقلب من رو تسخیر کرده بود رو نابود کنی! -این تو بودی که دوست داشتن رو ، لذت بوسیدن کسی که با تمام وجود دوسش داری ، بی قراری در برابر گرمای تن و عطر و امنیت آغوشش رو به من یاد دادی. +عشق ما خیلی پاک بود ! پاک تر از خنده ی یک نوزاد ! -اما سخت بود و من رنج کشیدم. +"ما" رنج کشیدیم! -تو یه عوضی به تمام معنایی +و تو یک گستاخ به درد نخور - ، + :اما من با وجود تمام نقص هات دوستت دارم... ________________________________ لویی ویلیام تاملینسون. یک مافیا ، سهامدار بزرگ ترین شرکت تبلیغاتی و ثروت جهان. عوضی و سرد و بی رحم و جذاب که گرایش ، غریزه و هیچ احساسی نداره و هری گستاخ و کیوت و مظلوم اما سخت و مقاوم با قلبی لبریز از احساس و بی قراری که در زندگی او قرار میگیره و او تنها کسیه که توان شکوندن طلسم های قلب لویی ویلیام تاملینسون رو داره اما او فرزند تنفر انگیز ترین زن زندگی لوییست و این شروع ماجراست در حالی که هری با خطای نقشه ی انتقام مادرش به چنگال های این مرد با آتش سوزان انتقام می افتد...All Rights Reserved