درست یه هفته بعد از بهم زدنمون از دستت دادم...اونم واسه همیشه! اما حالا... یکی به اسم جانگ جهیون پا گذاشته تو زندگیم! اون مثل توئه... همونطور آرام و همونطور آرامش بخش..! همونطور ساکت و پر تلاطم...! اون برام آشنائه! کسی که انگار میشناسمش! اما اون کیه؟ *** "ته یونگا" "من...." صدای بوق ماشین تنها چیزی بود که دیدم لحظه ی بعد.... انگار که وسط سیاهی معلق پرت شده بودم... همه چیز حس خلاء داشت! انگار دیگه آزاد شده بودم.... حالا من درون سیاهی عمیقی افتادم که در اومدنش دیگه امکان پذیر نبود...! گوشی از دستم پرت شد به کناری افتاد... زمانی که تنم سرمای خیابونو حس کرد فقط به یک چیز فکر میکردم: ته یونگم.... بدون من حالش همچنان خوب میمونه؟ بر اساس فیلم Someone You May KnowTodos los derechos reservados