_من چیکار کردم که قراره بمیرم... دادزد و قطره اشک از گوشه چشمش روی زمین تاریک محو شد. +تو یه مجرمی.من تورو به جرم عاشق شدن میکشم... خندید!تفنگ رو به سمتش گرفت!ماشرو کشید!حالا دیگه کسی نمیتونست خنده های از ته دل اون دو نفرو ببینه... ●○●○●○●○●○●○ ■کاپل اصلی:تهکوک ■کاپلای فرعی:نامجین-یونمینAll Rights Reserved