☆°without ugly nerves°• [Chanbaek _ sulay _ kaisoo]
  • LECTURES 49,634
  • Votes 9,921
  • Parties 17
  • LECTURES 49,634
  • Votes 9,921
  • Parties 17
Terminé, Publié initialement févr. 01, 2019
اسم فیک:یه زشت بی اعصاب:without ugly nerve 
کاپل ها:چانبک-سولی
ژانر:طنز-رمنس-زندگی روزمره-فلاف-اسمات

.....

خلاصه:
بکهیون پسریه که توی زندگی واقعیش عاشق کسی نشده. ولی میدونه که گیه. و این به کمک دو تا دوست دیگشه. اما اینکه توی زندگی واقعی عاشق نشده یعنی اینکه بکهیون عاشق،ادمین یه پیج شده!
اونقدر درباره ی این پسری که حتی اسمشم درست و کامل بلد نیست و حتی قیافشم ندیده برای دوستاش حرف زده که همشون رو به جنون کشونده!
کای میتونست فقط خودشو خلاص کنه که بکهیون برای رسیدن به اون مردک انقدر مغزشونو تیکه تیکه نکنه.
حالا بک میتونست به اون ادمین برسه؟!..

....
 [[قسمتی از داستان:

بکهیون که کم کم بعد چک کردن اینستاش و گلی که دوست صمیمیش یعنی کیم سوهو، کاشته بود، داشت گریش در میومد...شروع کرد دنبال گشتن شماره ی اون نکبت.
وقتی بوق اولی خورد و صدای سوهو پیچید توی گوشش،بدون وقفه شروع کرد به داد کشیدن:
_سوهو به خاک سیاه نشوندیم لعنتی...اسکل احمق .
Tous Droits Réservés
Inscrivez-vous pour ajouter ☆°without ugly nerves°• [Chanbaek _ sulay _ kaisoo] à votre bibliothèque et recevoir les mises à jour
ou
#79کایسو
Directives de Contenu
Vous aimerez aussi
Ninety-nine, écrit par Badgalshookoo
72 chapitres En cours d'écriture
📣خلاصه: تهیونگ‌ چیزهای زیادی از دانشکده‌ی حقوق یاد گرفته بود. ۹۹٪ از آموخته‌هاش، اون رو به جایگاه فعلی‌اش رسونده بودن و به یکی از جوون‌ترین و برجسته‌ترین وکیل‌های حال حاضر کشور تبدیلش کرده بودن. شاید از خودتون بپرسید که پس اون ۱٪ باقی‌مونده چی‌ می‌شه... خب، اون ۱٪، پنج‌سال پیش، بعد از کات کردن با دوست‌پسر سابقش از بین رفته بود! تهیونگ تا صبح امروز فکر می‌کرد دیگه هرگز قرار نیست اکسش رو ببینه؛ اما الان رو‌به‌روی اون پسر با موهای کوتاه مشکی و چشم‌های درشتش ایستاده بود و داشت به نیشخندی که روی صورتش بود، نگاه می‌کرد. جئون جونگ‌کوک هنوز هم مثل قبل بود و ذره‌ای تغییر نکرده بود، به‌جز اینکه این‌بار دستبندی به دست‌هاش زده بودن و پرونده‌ی اتهام به قتلش، زیرِ دستِ تهیونگ بود تا بعداز بررسی‌های لازم، به عنوان وکیلش ازش دفاع کنه! ⇶Update: روزهای فرد ⇶Genre: Criminal, Romance, Angst, Smut • Couple: KookV
Strawberry farm||Kookv, écrit par S_TAEHKOOK
27 chapitres En cours d'écriture
Strawberry farm🍓 مزرعه توت فرنگی اگه خودت قبول کنی با شخصی که علاقه ای بهش نداری ازدواج کنی...اجباری محصوب میشه؟ تهیونگ پسر کشاورزی که توی مزرعه توت فرنگی کار میکنه و یک روز صبح یه مرد عجیب و غریب میاد و تمامی زمین های توی روستاشون و میخره! رئیس شرکت J جئون جونگکوک توی مزرعه اش چیکار میکرد؟ چی میشه اگه متوجه بشه اون مرد جفتشه؟ ••• _اگه با من جفت بشی مادر و پدرت و پیش بهترین متخصص ها میبرم و یه خونه خوب براشون توی سئول پیدا میکنم!تازه میتونم بازنشسته اشون هم بکنم جوری که پول بیشتری بهشون داده بشه!تمام پول زمین هم بهشون میدم... +اما ما هم دیگه و نمیشناسیم... _بهش به چشم یک قرارداد نگاه کن! +سودش برای تو چیه؟ _من نمیخوام به اجبار با کسی جفت بشم...حالا که جفت خودم و پیدا کردم خانواده ام اینو درک میکنن!کافیه جلوشون تظاهر کنیم که باهم خوب و خوشحالیم همین! _قبوله؟ ••• Couple:Kookv Genre:Omegavers-Romance-Smut-Mpreg Status:~ By: S_TAEHKOOK
𝖲𝗆𝗂𝗅𝖾 𝗈𝖿 𝗍𝗁𝖾 𝖽𝖾𝖺𝖽 | 𝖪𝖺𝗂𝗁𝗎𝗇, écrit par ClairDeLune_00
31 chapitres En cours d'écriture
𝖭𝖺𝗆𝖾: 𝖲𝗆𝗂𝗅𝖾 𝗈𝖿 𝗍𝗁𝖾 𝖽𝖾𝖺𝖽 نام: لبخند مردگان 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖪𝖺𝗂𝗁𝗎𝗇, ... کاپل: کایهون و ... 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖢𝗋𝗂𝗆𝗂𝗇𝖺𝗅, 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝖲𝗆𝗎𝗍, ... ژانر: جنایی، انگست، اسمات و ... 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋𝗌: 𝖬𝗈𝗈𝗇 𝖺𝗇𝖽 𝗅𝗂𝗀𝗁𝗍 نویسندگان: مون و لایت 𝖲𝗎𝗆𝗆𝖺𝗋𝗒: قتل‌های زنجیره‌ای که یک شب خواب راحت رو از شهروندان سئول گرفته بودن... پرونده -خالق لبخند ابدی- تازه چند ماه از تشکیل شدنش میگذشت و تو همین مدت کوتاه قربانی‌های زیادی گرفته بود. همه‌ی مردم قاتل رو پست و بیرحم صدا میزدن و اون رو یک هیولای بی احساس تصور میکردن. چه رازی پشت این قتل‌ها پنهان شده بود؟ کارآگاه بیون بکهیون و دوستش کیم جونگین مامور میشن تا پرده از راز این قتل‌های سریالی بردارن و قاتل رو دستگیر و به سزای اعمالش برسونن. اما به مرور زمان متوجه چیزهایی میشن که اونها رو از مسیر حل پرونده خارج می‌کنه و کار رو براشون مشکل می‌کنه. اتفاقاتی که باعث میشه توی زندگی همه افرادی که به نوعی با این پرونده سر و کار دارن و باهاش دست و پنجه نرم می‌کنن، خلل ایجاد بشه و به مرور زمان همه چیز راجب گذشته‌ای که پنهان شده بود، آشکار میشه... تا یه مدتی اپ فیکشن نامشخصه و معلوم نیست کی اپ کنم ولی اگر بخوام اپ کنم میوفته جمعه ها.
Serendipity ~🍀, écrit par SilverBunny6104
54 chapitres Terminé
🌿•~خلاصه داستان ~•🌿 بکهیون عاشق زندگیش نبود ولی تلاش می‌کرد خوب زندگی کنه. هر روز صبح وقتی در گل‌فروشی کوچیکش رو باز می‌کرد به پرنده رویاهاش اجازه بلندپروازی میداد و همین بهش انرژی برای تلاش بیشتر توی تنهایی‌هاش میداد. ولی تمام نقشه‌های بکهیون با پیدا شدن سروکله دکتر پارک تو زندگیش خراب شد. دکتر بدجنسی که از همه جا تصمیم گرفت طبقه بالای گل‌فروشی بکهیون رو برای مطبش بخره. دقیق جایی که بکهیون می‌خواست توش یه کافه افتتاح کنه... و خب حالا بکهیون یکی رو داشت که ازش متنفر باشه و این از بی‌حسی یه جورایی بهتر بود نه؟ 🪴 -امیدوارم اقامت جهنمی‌ای اینجا داشته باشین. نه...در واقع امیدوارم زمین اصلا دهن باز کنه و شما و مطب زشتتون مستقیم به قعر جهنم منتقل شید. 🩺 +اگه زمین دهن باز کنه من فقط میوفتم تو خونه‌ی تو و فکر کنم خوشحالم بشم. 💢 این داستان دنیای موازی داستان دیگه من Silver and silk ئه. اگه اون رو نخونده باشید هم می‌تونید بخونیدش ولی اگه سیلور اند سیلک رو خونده باشید لذت خیلی خیلی بیشتری از این داستان می‌برید چون... باید بخونید که بفهمید نمی‌تونم توضیح بدم 😂❣️ 🪴 • فیکشن : #Serendipity 🪴 • کاپل‌ها : چانبک 🪴 • ژانر:رمنس.درام.روزمره 🪴 • محدودیت سنی : 🔞 🪴 • نویسنده : @SilverBunny 🐰
Vous aimerez aussi
Slide 1 of 10
How To Survive As A Villain  cover
🐾You look like fish biscuits 🐾 cover
Twisted love cover
Ninety-nine cover
Return of the rain  cover
Strawberry farm||Kookv cover
𝖲𝗆𝗂𝗅𝖾 𝗈𝖿 𝗍𝗁𝖾 𝖽𝖾𝖺𝖽 | 𝖪𝖺𝗂𝗁𝗎𝗇 cover
Serendipity ~🍀 cover
 ≀ childhood memories᠉ cover
• Fucking libido •  cover

How To Survive As A Villain

12 chapitres En cours d'écriture

شیائو یوان به عنوان امپراطور جوان همجنسگرا در یک رمان تناسخ پیدا میکند، این در حالی است که شخصیت اصلی مرد داستان را زندانی کرده است. این واقعا تاسف‌بار و ناراحت کننده است. به همین دلیل شیائو یوان خیلی سخت برای نجات خودش تلاش میکند. اما!!!! «به همه کسانی که میخوان خودشونو به کشتن بدن، حتی اگه میخواهید با شخصیت اصلی مرد داستان بد باشین، میشه دیگه اون رو به تخت من نفرستید؟» شیائو یوان گمان میکند که هیچ ایرادی ندارد اگر شخصیت اصلی را نازپرورده کند. اما فقط به این دلیل که زیر سایه هاله شخصیت اصلی قرار بگیرد. شیائو یوان «دیگه هرگز شخصیت اصلی را مورد اذیت و آزار قرار ندید! شماها از مرگ نمی‌ترسید اما من می‌خوام زنده بمونم!!! داستانی که از مراقبت باتم از تاپ شروع میشه و بعد با مراقبت تاپ از باتم ادامه پیدا میکند.