یک عاشقانه تصادفی (فصل ۲)
36 parts Ongoing «من طلاق میخوام!»
این حرف جان درحالیکه تازه یک ماه و نیمه ازدواج کرده، واقعا از ذهن به دوره!
مگر اینکه یه دلیل گنده پشتش داشته باشه...
و معلومه که دلیلی وجود داشت!
بابای وانگ ییبو که ناگهان از ناکجاآباد پیداش شده بود و میخواست پدرناتنیش باشه تا اون دوتا کفتر عاشق رو با انگ "برادر" به هم بچسبونه!
روز آپ: شنبهها
نویسنده: ♧Fatemeh
ویراستار: 𝑨𝑹𝑴𝒀
ژانر: عاشقانه، روزمره، اسمات، فان
تاریخ شروع: ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۳:۲۰ جمعه