My broken heart(Ziam♡) - ❝Blue Lilium❞ - Wattpad

Story cover for My broken heart(Ziam♡) by hnii_dr

My broken heart(Ziam♡)

Reads 179,395
Votes 29,056
Parts 61

Reads 179,395
Votes 29,056
Parts 61

1d fanfiction gay harrystyles larry larrystylinson lgbt liam liammalik liampayne louistomlinson niallhoran onedirection sad shawnmendes shiall zayn zaynmalik zaynpayne ziam ziammayne

•Completed•

"قلب شکستهِ من"
میشه نری؟
میشه برای چند ثانیه تظاهر کنی که دوسم داری؟

میشه حداقل یه بار به دروغ بهم بگی
دوستت دارم؟
 انقدر تو حسرت این دوتا کلمه دارم میسوزم که برام مهم نیست دروغه برام مهم نیست که تو ازم متنفری

 میشه حداقل الان که از پیشم میری برای آخرین بار بغلم کنی؟ فقط همین یه بار قول میدم بعدش دیگه من و نمیبینی...

#1 fanfictionAll Rights Reserved

1d fanfiction gay harrystyles larry larrystylinson lgbt liam liammalik liampayne louistomlinson niallhoran onedirection sad shawnmendes shiall zayn zaynmalik zaynpayne ziam ziammayne

Table of contents

61 parts

Sign up to add My broken heart(Ziam♡) to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

پرسه در نیمه شب by fiction_crystal

بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.

Deer In Cage by hdis28hs

Ziam- Zayn top (Liam power bottom) «ز: یعنی بهم پول میدی که بکنمت؟! ل: وقتی وارد جزئیات میشی، پیشنهادم شرم آور به نظر میاد!» وضعیت: کامل شده تاریخ شروع: ۱۴۰۳/۴/۲

🔞من همخوابه ی هیونگام شدم! 🔞 I slept with my brothers! 🔞 by Strangerfromhellover

نباید خط قرمزها رو رد میکردی داداش کوچولو! تو که میدونستی چه بلایی سر یه قانون شکن میاد!!! «روایت یه عشق ممنوع، با طعم دارک، رابطه‌های سمی و ذهنی بیمار... داستانی بی‌ال، روانشناختی و خشن درباره‌ی سه نفر، سه گناه، و یه پایان غیرقابل پیش‌بینی.» dark darkromance bl bdsm angst brothers drama fluff leedongwook redflag sidong threesome toxiclove toxicrelationship هیونگا دوستان قبل از هر چیزی اینو بگم که اثر ممکنه در ادامه فول اسمات همراه با جزئیات بیشتر و ریز باشه. پس کسانی که دوس ندارن پیگیری نکنن و نخونن که نخوان اعتراضی داشته باشن. دوست عزیزی که زیر ۱۸ سال هستی. نخون گلم. نخون فدات شم. "اگر با جستجوی اسم داستان لینک اشتباهی باز شد، این لینک رسمی داستان در واتپد هست:"👇 https://www.wattpad.com/story/378834316?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Strangerfromhellover

my baby boys(BDSM) by sashaa_sushiiii

ساشا، دختری که از روتین زندگی حوصله سربرش خسته شده و یک بیبی بوی هورنی تخس وارد زندگیش میشه. شایدم دو تا؟! اگه میدونستین زجه هاتون چقد برام زیباست، انقد زجه میزدین تا لال شین My baby boys |درحال اپ| BDSM🕯️ |تقریبا تمام پارت های این بوک دارای صحنه های باز جنسی و خشونت امیزه و برای تمام سنین مناسب نیست🔞| این بوک با 300k ویو ریپورت شده و دوباره اپ میشه :) #تریسام # مامی # بیبی‌بوی #تنبیه#سادیسم#مازوخیسم#اسلیو#میسترس#مستر#برت#اسپنک#تحقیر#قرارداد#پت#پت پلی#رول پلی##رد روم#دام#ساب#ددی #برت#خشن#فمدام#لیتل#ددی#گی#لزبین#استریت#بایسکشوال#شلاق#درد#تشویق#فمبوی#تا‌پ‌گرل#بات‌بوی#سوییچ#ورس#کتبوی#کیتن#ارباب#برده

Anonymity.[L.S & Z.M] by Its_Sany

[ Larry & Ziam ] آنها نگهبانان خودخوانده ی ریشه های اینترنت هستند. آنها،صاحب گمنامی اند. ●برگرفته از واقعیت!

حریر سفید ( ییژان ) by nilarrrrrrr

ژانر: درام _ عاشقانه _ اسمات _ هپی اند _ تاریخی کاپل: ییژان ییبو تاپ

Smut/one shot by LittleVfics

عمدتا از زیام میزارم ولی اگه درخواستی داشته باشید و خوشم بیاد مینویسم چیزای مهم رو تو چپتر اول گفتم راه ارتباطی با من : @LittleV_bot

Danube [Z,M] by Yanamson

●Mperg ○Long story ●Happy end ○Location: Slovakia and Germany Couple: Ziam (Liam top) Genre: Action, Mafia romance, Fantasy Description: ده فرمان که توسط خانواده‌های مافیایی رعایت می‌شوند عبارتند از: هیچ‌کس نمی‌تواند خود را مستقیماً به ما یا دوستان ما معرفی کند، این کار را همیشه باید شخص ثالث انجام دهد (کسی که هر دو طرف را بشناسد). به زنِ دوستتان نگاه (طمع) نکنید. با پلیس دیده نشوید. زیاد به بارها و کلوپ‌ها نروید. همواره در دسترس بودن یک وظیفه‌است، حتی اگر همسرتان در حال وضع حمل است. به قرارهای ملاقات احترام بگذارید. با همسرتان همواره با احترام برخورد کنید. وقتی از سوی مافیا سؤالی پرسیده می‌شود، حتماً حقیقت را بگویید. ثروت اگر متعلق به خانواده دیگریست به آن چشم ندوزید. این افراد نمی‌توانند عضو کوزا نوسترا شوند: کلیه کسانی که خویشاوندی نزدیک در تشکیلات پلیس دارند، کلیه کسانی که خویشاوندی خائن در خانواده دارند، کلیه کسانی که بدرفتاری می‌کنند و به ارزش‌های اخلاقی پای‌بند نیستند.

Wings (l.s Mpreg) [persian translation] by ff_translation

[Completed] هری روی پله های یه مدرسه ی شناخته شده در دنیا رها شده بود و توسط مدیرش بزرگ شد. اون همه چیز و همه کس رو تا وقتی که پدرش نباشه انکار میکنه؛ تا وقتی که لویی تاملینسون از راه میرسه و هری هیچ وقت همچین چیزی رو حس نکرده بود....

🚷 MY RED BALLERINA🚷 by iamroosaliin

#MY_RED_BALLERINA🫀 اطلس بزرگ ترین تاجر ، صادر کننده و کلکسیونر فرش های اصیل و کمیاب ایرانی تو خاورمیا و اروپاست مردی که یه دختر چهار ساله شیرین زبون داره و واسش هرکاری می کنه اِرمیا پسر مهربون و آرومی که عاشق رقصیدن و بچه هاست و معلم باله ست اطلس اِرمیارو با پیشنهاد خواهر کوچیکش به عنوان مربی شخصی دخترش استخدام می کنه همه چیز آروم تا وقتی که اطلس اِرمیارو تو لباس باله مشکی می بینه و تو نگاه اول تموم سلولای بدنش تحریک میشن اطلسی که زنش بخاطر سرد بودن ازش جدا شده مثل یه گرگ وحشیو گرسنه میوفته به جون اِرمیا و اونو تمام و کمال واسه خودش می خواد...... ژانر : گی.درام.بزرگسالانه.خشن.اروتیک💥🔞 به قلم رزی😈

You may also like

Slide 1 of 10

پرسه در نیمه شب cover

Deer In Cage cover

🔞من همخوابه ی هیونگام شدم! 🔞 I slept with my brothers! 🔞 cover

my baby boys(BDSM) cover

Anonymity.[L.S & Z.M] cover

حریر سفید ( ییژان ) cover

Smut/one shot cover

Danube [Z,M] cover

Wings (l.s Mpreg) [persian translation] cover

🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover

پرسه در نیمه شب

بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.