𝑩𝒆 𝑺𝒆𝒍𝒇𝒊𝒔𝒉 𝑰𝒏 𝑳𝒐𝒗𝒆 •< 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 >• [ 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅 ]
  • Reads 367,753
  • Votes 43,714
  • Parts 57
  • Reads 367,753
  • Votes 43,714
  • Parts 57
Complete, First published Apr 28, 2019
Be Selfish In Love •< Vkook >•  [ Completed ]

-تو دستمو گرفتی تو نجاتم دادی.. صادقانه دوستم داشتی و بهم محبت کردی و عشق دادی و من نمیدونم چجوری باید محبت هات رو جبران کنم.. چجوری باید تمام خوبی هات رو بهت برگردونم...



-ʙʏ ᴍᴇ & @Moonlike_Rmy🍃🌙
-ᴛᴇʟᴇɢʀᴀᴍ ᴄʜ ᴜᴘ: ᴠ_ᴋᴏᴏᴋɪ _ @v_kookific🍃
-Cᴏᴠᴇʀ ʙʏ: @CallMeHistoria 💜


Start: 05/04/2019
End : 14/08/2019



#1 taekook
#1 vkook
#1 johnny
#1 farsi
#1 nct
#1 gidle
#1 بنگتن
#1 تهکوک
#1 جونگکوک
#1 تهیونگ
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add 𝑩𝒆 𝑺𝒆𝒍𝒇𝒊𝒔𝒉 𝑰𝒏 𝑳𝒐𝒗𝒆 •lt; 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 gt;• [ 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅 ] to your library and receive updates
or
#5nct
Content Guidelines
You may also like
STAR ( Season 2) | Vkook by V_kookiFic
35 parts Complete
When A Star Disappears وقتی ستاره ای ناپدید میشود (فصل دوم) -تمام شده- قسمتی از فیک: - میدونی اولین بوسه ی دنیا چطوری شکل گرفت؟ جونگکوک نگاه خمارش رو به تهیونگ دوخت و حلقه ی دست هاش رو دور گردن تهیونگ محکم تر کرد: - نه... چطور‌‌... تهیونگ نگاهی به لب های جونگکوک انداخت و بعد زمزمه کرد: - تو زمان های قدیم یک زن و مرد پینه دوز بودن که یک روز مرد وقتی دست هاش بند بود یه تکه نخ رو با لب هاش کند و بعد... به زنش گفت بیا این رو از لب من بردار و وصلش کن! زن هم که دستش سوزن و وصله بود اومد نخ رو برداره دید دستش بنده! به ناچار با لب هاش برداشت... شیرین بود.... خوششون اومد... ادامه دادن...! جونگگوک با شنیدن این داستان خنده ای کرد اما با نزدیک شدن سر تهیونگ خنده روی لب هاش محو شد و آب دهانش رو به سختی قورت داد: - اما... تهیونگ ما دستامون بند نیست... تهیونگ پلکی زد و به چشم های جونگکوک خیره شد: - ولی شاید خوشمون اومد... writer: @Moonlike_Rmy couple: Vkook Genre: Drama. Romance. Smut
𝗣𝗼𝗶𝘀𝗼𝗻 𝗞𝗶𝘀𝘀║𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ by Iyeseulkim2000
62 parts Complete
بوسه ی سمی (کامل شده)🩸🍷 خون پسرک آنقدر دلچسب بود که می توانست تا آخرین قطره جانش بنوشد و مثل باقی شکارهایش رها کند تا بمیرد ولی فلز سرد و سوزنده ای به لب پایینش خورد و تلخی مزه اش را حتی نچشیده حس کرد. نقره؟ زنجیر نقره؟ لحظه ای فقط سرش را عقب برد و زنجیر را قاپید. کشید و کند تا کناری پرت کند و به کارش ادامه بدهد که با دیدن صلیب کوچک آویزان بر رویش وحشت کرد. همان یک گاز و یک مکش! مردک وحشی مدالش را از گردنش کند و عقب دوید و او که هم از ترس هم از درد و ضعف توان ایستادن نداشت پای دیوار افتاد. متجاوز عقب عقب رفت و در تاریکی گم شد. یعنی خواسته اش آن زنجیر ساده و ارزان بود یا با دیدن صلیب از تجاوز کردن به او منصرف شده بود؟ اما نه این شروع تجاوز احتمالی نبود که...با ترس دست به زخم گردنش کشید و نوک انگشتانش را در آن تاریکی آزار دهنده نگاه کرد. خون؟! ─── ・ 。゚⊛: *.🩸.* :⊛゚。・─── ⋮🩸🍷𝗙𝗶𝗰 𝗡𝗮𝗺𝗲 ⇒ بوسه ی سمی ⋮🩸🍷𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲𝘀 ⇒ کوکوی، سپ، یونمین ⋮🩸🍷𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲𝘀 ⇒ سوپرنچرال، خون آشامی، اسمات، خشن ⋮🩸🍷𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 ⇒ امی وسترن (@theamywestern) ⋮🩸🍷𝗘𝗱𝗶𝘁𝗼𝗿 ⇒ یسول کیم ⋮🩸🍷𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁 & 𝗘𝗻𝗱 𝗗𝗮𝘁𝗲 ⇒ 24 Oct 2020 ~ 21 Sep 2022
Appreciation *Vkook،Yungi* by dastanmarz
13 parts Ongoing
سرنوشت📜 نویسنده:dastanmarz کاپل:TaeGiKook ژانر:عاشقانه،سد اند اپ:چهارشنبه ها ×ت....تو به ما حس داری؟؟ یونگی بدون حرفی از کنارشون رد شدو وارد اتاق شد تا وسایلاشو جمع کنه، نمیخواست الان بره ولی انگار برنامه یه جور دیگه چیده شده بود، اون باید الان میرفت، چمدونشو بستو کم کم از پله ها پایین اومد با پایین اومدن از پله ها اونا رو دید تهیونگ سرشو با دست گرفته بودو جونگکوک به یه نقطه خیره شده بود اون دو با دیدن یونگی بلند شدن. یونگی نگاهشو از اونا گرفتو سمت در حرکت کرد تهیونگ جلوش ایستاد و چمدونو از دستش گرفت ×یونگی اینو بزار کنارو بیا با هم حرف بزنیم، هوم؟؟ هنوز سرش پایین بود _فکر نکنم حرفی مونده باشه ×تو بهترین دوست مایی نمیتونم باور کنم که به ما حس داری یونگی چمدونو از دست تهیونگ گرفت _میدونم منم گی نیستم ولی عاشقتون شدم نگاش کرد _نمیخوام زندگیتونو به هم بریزم، از اینجا میرم نمیدونم بازم همو میبینیم یا نه،ولی امیدوارم دیدار بعدیمون شرایطمون بهتر باشه چمدونو با خودش کشیدو سمت میز رفت، کلید خونه رو روش گذاشتو از در بیرون رفت. اون واقعا نمیخواست زندگیشونو به هم بریزه ولی ایا اینطور بود؟؟ اونا بعد از اون اعتراف یونگی زندگیشون به هم ریخته بود هم تهیونگ و هم جونگکوک
🌗New World🌓 by R_Venus
7 parts Complete
[ COMPLETED ]✔️ ✨خلاصه: کیم تهیونگ پسری هجده ساله است که به دنبال کشتن خودشه. با عوض کردن محل زندگیشون، تهیونگ با تفکر اینکه می‌تونه بالاخره از این زندگی خلاص شه، به دنبال جایی برای کشتن خودش در خونه جدید می‌گرده؛ اما به طور اتفاقی در مخفی‌ای رو پیدا می‌کنه که... ‌ • ────── ✾ ────── • _"برای اینکه بهم برسیم هیچ راهی جز جدایی نداریم تهیونگ؛ هیچ راهی. قول می‌دم زود برگردم و قول بده فراموشم کنی." _"من شجاعت دوست داشتنتو پیدا کردم؛ این راه نیست؟!" +"نه تهیونگ. تا وقتی اونا اون بیرونن و ما این تو و تا وقتی تو توی این دنیا باشی... هیچ راهی نیست. باید بری قبل از اینکه پیدات کنن. نمی‌خوام کسی که دوستش دارم رو جلوی چشم‌هام از بین ببرند." • ────── ✾ ────── • 🌗نام فیک: دنیای جدید 🌗کاپل: کوکوی 🌗ژانر: تخیلی /کمی طنز/ عاشقانه 🌗تعداد پارت: 7 🌗نویسنده: R_venus✨ • ────── ✾ ────── • امیدوارم لذت ببرید 💞 • ────── ✾ ────── • 🌗Best ranking: #2 تخیلی #3 تخیلی
You may also like
Slide 1 of 10
STAR ( Season 2) | Vkook cover
𝑩𝒍𝒂𝒄𝒌 𝑻𝒐𝒓𝒎𝒆𝒏𝒕🖤⛓️ cover
𝑴�𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
Ninety-nine cover
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐋𝐨𝐬𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」 cover
Sweet Gambling💲 cover
𝗣𝗼𝗶𝘀𝗼𝗻 𝗞𝗶𝘀𝘀║𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ cover
𝑩𝑼𝑻𝑻𝑬𝑹𝑭𝑳𝒀🦋 •𝚅𝙺𝙾𝙾𝙺/𝙺𝙾𝙾𝙺𝚅• cover
Appreciation *Vkook،Yungi* cover
🌗New World🌓 cover

STAR ( Season 2) | Vkook

35 parts Complete

When A Star Disappears وقتی ستاره ای ناپدید میشود (فصل دوم) -تمام شده- قسمتی از فیک: - میدونی اولین بوسه ی دنیا چطوری شکل گرفت؟ جونگکوک نگاه خمارش رو به تهیونگ دوخت و حلقه ی دست هاش رو دور گردن تهیونگ محکم تر کرد: - نه... چطور‌‌... تهیونگ نگاهی به لب های جونگکوک انداخت و بعد زمزمه کرد: - تو زمان های قدیم یک زن و مرد پینه دوز بودن که یک روز مرد وقتی دست هاش بند بود یه تکه نخ رو با لب هاش کند و بعد... به زنش گفت بیا این رو از لب من بردار و وصلش کن! زن هم که دستش سوزن و وصله بود اومد نخ رو برداره دید دستش بنده! به ناچار با لب هاش برداشت... شیرین بود.... خوششون اومد... ادامه دادن...! جونگگوک با شنیدن این داستان خنده ای کرد اما با نزدیک شدن سر تهیونگ خنده روی لب هاش محو شد و آب دهانش رو به سختی قورت داد: - اما... تهیونگ ما دستامون بند نیست... تهیونگ پلکی زد و به چشم های جونگکوک خیره شد: - ولی شاید خوشمون اومد... writer: @Moonlike_Rmy couple: Vkook Genre: Drama. Romance. Smut