The world after the world
6 parts Complete 《 یک روز ...
یک روز شاید...
روزی که آفتاب گلبرگهای نو شکفته ی ساکورای پیر را نوازش میکند.
در غریو تند باد یک نسیم نوازشگر بهار...
یک روز شاید...
ر وزی که همراه پرواز پرستویی عاشق؛ واژه ی گنگ لبخند به سرزمین سوخته ام باز گردد. روزی که امید در را بفشارد و سپیدی ها تمام سیاهی ها را پر کنند...
آن روز...
بر مردگان هم سیاه نخواهم پوشید ، حتی بر عزیزترینشان...》
سلام سلام ... اینم جزو اولین کارای من حساب میشه و جای انتقاد زیاد داره . اما من خیلی دوسش دارم 😄