Kryptonite | Hopemin | Completed
10 parts Complete Matureداستان ما از یه خیابون بارونی شروع شد، وقتی یه قهرمان داشت تلاش میکرد وظیفهش رو انجام بده، مثل هر داستان دیگه ای...کسل کننده و پر از امید...
____________
_ مگه با تو نیستم؟
_ به تو چه دیوونه؟ اصلا تو کی هستی؟
پسر با صدای بلندی داد زد و باعث شد تا مرد سر جاش بایسته.
_ گوش کن، پریدن از اونجا ایده خوبی نیست.
_ جدن؟ خودت تضمین میکنی؟
دستش رو بین موهاش فرو برد و با بی حوصلگی گفت.
_ من باید برم خونهم.
_ خب برو، کی جلوتو گرفته؟
_ ترجیح میدم آخرین صحنه ای که امروز دیدم صحنه خودکشی یه بچه نباشه!
Couple: Hopemin 🌌
Genre: Dram, Romance, Smut
Writer: Sylvie
امیدوارم از این داستان لذت ببرید :)