Downtown
  • Reads 1,453
  • Votes 192
  • Parts 41
  • Reads 1,453
  • Votes 192
  • Parts 41
Complete, First published May 31, 2019
*در دست ویرایش*


"مرکز شهر"؛ فصل اول فن فیکشن "مرکز شهر"


کافه 'Downtown' که -برحسب تصادف و یا به هر دلیل دیگری- در مرکز شهر واقع شده، جایی نیست که همه چیز عادی باشه. 

زیر سقف اون کافه هزاران هزار اتفاق می افته. پشت شیشه های اون کافه، فریاد های بلندی کشیده میشه. روی صندلی های اون کافه، اولین قرار ها ساخته میشه. پشت میزهاش، اولین بوسه ها زده میشه.

کافه 'Downtown'، که مثل اسمش در مرکز شهر واقع شده، مرکز تمام اتفاق هاست؛ جایی که زیر سقفش می خندیم، زندگی می کنیم، عاشق میشیم و می جنگیم و می میریم.

این کافه، کافه عادی ای نیست و من این رو از اون روز که اولین قدمم رو داخل کافه گذاشتم، فهمیدم.

و اون روز، دست به قلم شدم و نوشتم:

"هر آغازی، پایانی دارد و هر پایانی، آغازی.
بعضی پایان ها از زمان آغاز تعیین شده اند 
و بعضی آغاز ها بخاطر پایان ها تعیین می شوند.
آغاز من یا تو، خواه نا خواه، به پایان هر دومان ختم خواهد شد؛
یا من بازنده ام یا تو."

برای شروع، بیا تاسی بریزیم.
جفت شش؛
آغاز با من،
پایان با تو...

Downtown>Season 1; Downtown
By: Shey-da
[Completed]
Most Impressive Ranking; 
#1 fanfictionseries 
#2 Persianfanfic
#5 downtown
#6 fanficseries
#8 farsi
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add Downtown to your library and receive updates
or
#253niallhoran
Content Guidelines
You may also like
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 by Ladykim--
43 parts Ongoing
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
when our eyes met[Zarry] by LiaStyles6
29 parts Ongoing
نور من اولین باری که گرمای خورشید چشمات قلبمو گرم کرد رو هرگز فراموش نمی‌کنم... تمام اون لحظه رو با جزئیات به خاطر دارم.. تنها لحظه‌ی عمرم که میخواستم تا ابدیت طول بکشه کلی راز توی چشمات هست مثل یک کتاب مرموز که دوست دارم با صدای تو برام خونده بشه کتاب مورد علاقه‌ام... تو شدی بزرگترین شهامت زندگی من. عشق ساده‌ای که قلبم به تو داشت، پیچیده ترین اتفاقی بود که مغزم باهاش رو به رو شده بود. چه پارادوکس بی‌رحمی... پستی بلندی؟ داستان‌ عشق‌های بی‌نظیری که تا الان نوشته شده همه تصدیق میکنن که عشق سخت و پر دردسر... ولی سختی کشیدن برای تو می‌ارزید. اینطور نیست؟! زمان ثابت می‌کنه همه چیز رو. گذشته، عشق مارو پیچیده تر کرد. گذشته‌ای که طناب شده بود دور گردنت. رها شدنت ازش راحت تر می‌شد اگه آخرین راه، اولین راهی نبود که انتخاب کرده بودی... انتقام.. کهربای چشمات به قرمزی می‌زد وقتی بهش فکر می‌کردی... ژانر:عاشقانه،طنز
Green Cupcake by Shey-da
37 parts Complete
"کاپ کیک سبز"؛ فصل دوم فن فیکشن "مرکز شهر" جولان عشق و بازی قلب ها و معاملات هنوز تمام نشده و راه زیادی در پیش داریم. با ورود آنیتا مکسول، کسی که تمام زندگیش رو بخاطر نجان دادن معشوقش-لویی تاملینسون- معامله کرد، به عمارت، تازه همه چیز در حال شروع شدنه. عمارت سفید و سرد و خشک استایلزها، سال هاست رنگ نور و لبخند به خودش ندیده. اعضاء عمارت همگی تحت کنترل و سلطنت مارکوس استایلز،از بازرگانان پر قدرت و جاه طلب شهر، هستند. آیا آنیتا با ورودش می تونه چیزی رو تغییر بده؟ و یا مجبور هست با جریان آب پیش بره و تسلیم تمام خواسته های استایلزها بشه؟ منظورم "تمام خواسته ها" هست. "...و ما آغاز کردیم؛ خواسته و ناخواسته آغاز شد. با گذشتن از او و نجات یک یا چند زندگی. همه چیز از همان روز شروع شد. و فکر نمی کردم تا به امروز ادامه پیدا کند. و حالا،من اینجا هستم؛ آماده برای ادامه زندگی، در گوشه ای سرد و تاریک و نمور.. درحالی که ستاره امید و نور درونم رو حفظ می کنم. تاس ها رو در دست می چرخونم و می اندازم.. 2-3 ؛ این دست با تو شروع میشه. حرکت کن..." Downtown>Season 2; Green Cupcake By: Shey-da [Completed]
You may also like
Slide 1 of 10
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
Amor cover
Devil's deal [ZiAm] cover
Smart Sun(LarryStylinsonAU) cover
when our eyes met[Zarry] cover
Green Cupcake cover
دور ایران در... 14 روز؟! cover
Strawberry farm||Kookv cover
Lovely Nightmare (persian) cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover

𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝

43 parts Ongoing

-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa