*در دست ویرایش* "مرکز شهر"؛ فصل اول فن فیکشن "مرکز شهر" کافه 'Downtown' که -برحسب تصادف و یا به هر دلیل دیگری- در مرکز شهر واقع شده، جایی نیست که همه چیز عادی باشه. زیر سقف اون کافه هزاران هزار اتفاق می افته. پشت شیشه های اون کافه، فریاد های بلندی کشیده میشه. روی صندلی های اون کافه، اولین قرار ها ساخته میشه. پشت میزهاش، اولین بوسه ها زده میشه. کافه 'Downtown'، که مثل اسمش در مرکز شهر واقع شده، مرکز تمام اتفاق هاست؛ جایی که زیر سقفش می خندیم، زندگی می کنیم، عاشق میشیم و می جنگیم و می میریم. این کافه، کافه عادی ای نیست و من این رو از اون روز که اولین قدمم رو داخل کافه گذاشتم، فهمیدم. و اون روز، دست به قلم شدم و نوشتم: "هر آغازی، پایانی دارد و هر پایانی، آغازی. بعضی پایان ها از زمان آغاز تعیین شده اند و بعضی آغاز ها بخاطر پایان ها تعیین می شوند. آغاز من یا تو، خواه نا خواه، به پایان هر دومان ختم خواهد شد؛ یا من بازنده ام یا تو." برای شروع، بیا تاسی بریزیم. جفت شش؛ آغاز با من، پایان با تو... Downtown>Season 1; Downtown By: Shey-da [Completed] Most Impressive Ranking; #1 fanfictionseries #2 Persianfanfic #5 downtown #6 fanficseries #8 farsi
41 parts