Half Of Me [Z.M/L.S]
  • مقروء 17,598
  • صوت 2,031
  • أجزاء 27
  • مقروء 17,598
  • صوت 2,031
  • أجزاء 27
مستمرة، تم نشرها في يونـ ١٤, ٢٠١٩
[ خونی در رگ هایم، گرمایی در دستانم؛ شکوفه ای در مردابِ قلبم، نفسی برای تنِ بی نفس ام؛ میروی و، کمی دلتنگ من باش...]
_______________________________

معجزه بهاى سنگينى ندارد!
 كه به نرخ عجيب ترين آنها، باور باالترى را ارائه دهى؛
معجزه عصايى نميخواهد كه بر دل رودى فرو رود، تا تو در شكافتگى آن شيار عريض، خداى را ببينى و باور كنى! 
شق القمر نميخواهد، تا در شگفتى كائنات، خداى را بهتر باور كنى؛
حتى در زنده كردن مردگان يا در گلستانى ز جنس آتش نشستن نيز وجود خداى را، براى اثبات آنچه كه حق اوست برترى ندارد بر معجزه اى كه در همين نزديكيست. 
معجزه در خود توست و در شگفتى هاى وجود تو بدون هيچ دخل و خرجى! 
تو بزرگترين معجزه اين روزهاى اين عالمی.
برای من، معجزه خودِ تویی زینی من، من خدای خود رو در درخششِ خورشیدِ چشمانت دیدم...
جميع الحقوق محفوظة
الفهرس
قم بالتسجيل كي تُضيف Half Of Me [Z.M/L.S] إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
#112niallhoran
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
✧HOME✧ بقلم timi_vkook
42 جزء undefined أجزاء مستمرة
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook