زیر دست قاتل هزار چهره و ناشناس تقلا برای زنده ماندن میکرد اشک برای نفس کشیدن و منصرف کردن اون از مرگش میریخت... اما قربانی نمیدونست ک اون تنها کسی نیست در بین دستان او تقلا زنده ماندن کرده! اون هم همانند قربانی های دیگر..... صدای شلیک منظم سه گلوله پیچید.... مثلث خونی با شلیک گلوله ها روی بدن قربانی حک شده بود. یک قربانی دیگر ب چندین قربانی دیگر سایه مرگ اضافه شد...اما این کشتار تا کی ادامه خواهد یافت؟ تا کی همه تک ب تک قربانی او خواهند شد؟ آیا میتواند دختر روانی داستان قربانی ها را نجات دهد؟ یا شاید هم خود یکی از هزار اهداف سایه مرگ برای گلوله هایش است؟!