[OneShot] •⊱ Blue Tides ⊰• (ChanBaek) Persian Translation
  • Reads 1,145
  • Votes 236
  • Parts 1
  • Reads 1,145
  • Votes 236
  • Parts 1
Complete, First published Jun 27, 2019
⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅

وانشات ترجمه ای  Blue Tides 
کاپل: چانبک
ژانر: رمنس، فانتزی
نویسنده: Parkanjae
مترجم: Arad

خلاصه: بکهیون بعد از شنیدن خبر فوت مادربزرگش به زادگاهش برگشته.
به عنوان نوه مادربزدگ تصمیم گرفت تعطیلاتش رو تو خونه قدیمی بگذرونه و بتونه در آرامش براش عزاداری کنه. ولی چیزی که توقعش رو بعد این همه مدت نداشت، دیدن دوست بچگیاش بود، چانیول، کسی که بدون هیچ ردی ناگهان ناپدید شده بود‌.
آیا دوباره آتشی که بینشون جرقه زده بود و شعله ور شده بود، روشن میشه؟
اگه همه چی برای اون سخت‌تر از چیزی بود که به نظر بکهیون میومد چی؟
اگه دلیل ترک کردنش چیزی بیش از آنچه که بکهیون فکر میکرد بود چی؟

⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅
All Rights Reserved
Sign up to add [OneShot] •⊱ Blue Tides ⊰• (ChanBaek) Persian Translation to your library and receive updates
or
#48baekyeol
Content Guidelines
You may also like
🕑Twenty Four🕓 by _YourMy24_
12 parts Complete
چی میشه اگه کسی رو که همیشه توی رویاهاتون میبینین رو در واقعیت ملاقات کنین ؟ 💮_______________________💮 چانیول، بکهیون رو در حالی که بیهوشه با صورتی خون آلود و زخمی ، کنار جاده ای پیدا میکنه و تنها کاری که از دستش برمیاد زنگ زدن به پلیس و اورژانسه ‌. بدون اینکه بتونه چهره ی بکهیون رو توی تاریکی شب به خوبی ببینه .... و بعد از اون اتفاق توهم هاش شروع میشه و باعث میشه اون به فردی منزوی تبدیل بشه .... چند سال بعد بکهیون که از تصادف جون سالم بدر برده و با کمک کیونگسو تونسته سر پا بایسته و مدل بشه، متوجه میشه که چندین ساله که قهرمان خوابهاش همیشه یک نفره و هر شب فقط اون یک نفر رو توی خوابهاش میبینه و برای فرار از علاقه ی احمقانه ای که به پسر رویاییش پیدا کرده با سهون آشنا میشه که ماجرا پیچیده ای رو با لوهان پشت سر گذاشته . 💮_______________________💮 چانیول با وحشت به پسری که گوشه ی اتاق ایستاده بود نگاه کرد "لعنتی" سعی کرد بهش توجه نکنه و مشغول زدن طرح بشه . اما نمیتونست همه ی فکرش اونور اتاق بود چرا دوباره اومده بود و بهش خیره شده بود . "باید برم دکتر. چرا دوباره توهم هام داره شروع میشه" 💮_______________________💮 یکی از معانی عدد ۲۴ در علم عدد شناسی ، عشق است . ۲۴ به معنای عشقی تمام وقت است . وقتی که ۲۴ ساعت شبانه روز رو به فکر معشوق هستی و ب
( Wincest )( j2 ) Supernatural / season 15 Continuation of the last part by Supernatural313
21 parts Ongoing
📌وضعیت: متوقف شده.🪧🤎 سوپرنچرال / فصل 15 ادامه قسمت آخر : احساسی غیر از برادری ، احساسی به نام عشق Supernatural / season 15 Continuation of the last part: A feeling other than brotherhood, a feeling called love ... من عاشقت بودم و حتی مرگ من هم نتونست احساس من رو نسبت به تو تغییر بده من همیشه عاشقت بودم سمی ... راستش تا قبل از این داخل تلگرام فف می‌نوشتم لقبمS.M.Hهست میدونید من با دیدن پایان این سریال حس کردم چیزی از وجودم گم شده من ده سال با این سریال زندگی کردم و سم و دین جزوی از وجودم شدن ، پس الان برام سخته که با پایانش کنار بیام من خیلی کتاب های روانشناسی میخونم و متوجه شدم که احساسی که بین سم و دین هست ، تنها یه حس برادری نیست و این سریال راز های بزرگی رو درون خودش جا داده تو این فف میخوام با حمایت شما به اون راز ها بپردازم مرور گذشتشون و حسی که از ابراز اون میترسن حسی غیر از برادری ، حسی به اسم عشق حسی که شاید به خاطر عشقی که جنسن و جرد بهم دیگه دارند ، روی شخصیت تأثیر گذاشته :) لطفا حمایت کنید و با نظراتتون بهم انگیزه بدید ♥️ #S_M_H
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) by Dreamer066
50 parts Ongoing
عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."
swish swish i'm a witch by sisufiction
42 parts Ongoing
ژانر: رومنس، زندگی روزمره ، فلاف ،اسمات🔮🥇 کاپل : چانبک ، کایسو ، هونهان👬 🎃خلاصه : یه کشور ... یه شهر .... دو پسر .... زیر یه آسمون ... ولی توی دو محله کاملا متفاوت ‌. بکهیون پسر کوچکتر بیون یوجین ، رئیس یکی از بزرگترین شرکت های سرمایه گذاری کره به اسم لاسیلیا ، تمام زندگیش رو توی ناز و نعمت زندگی کرده و از زندگی چیزی به جز چطوری خرج کردن پول ، مست کردن توی پارتی ها و ساختن بهونه های مختلف واسه فرار کردن از دانشگاه و تنبیه های پدرش نمیدونه . کیونگسو ، پسرِ بزرگ لی یونا ، تمام زندگیش جون کنده تا بدهی هایی که تنها یادگار پدر عوضیش بودن رو به طلبکار های همیشه بی اعصابشون پرداخت کنه و مراقب خانواده کوچیکش که شامل مادرش ، شیطان کوچولوی خانواده یعنی خواهرش و دایی بیکار معتادش میشه باشه . هیچ کدوم فکر نمیکردن وضع زندگیشون قراره تغییر کنه ؛ و دقیقا اینجاست که داستان ما شروع میشه ! پس یه جورایی میشه گفت همه چیز با یه قلب درد نه چندان کوچیک شروع شد .
THE SECRET HUSBAND  by Helen___Aw
76 parts Complete
[Completed] کیم تهیونگ و جئون جونگکوک ازدواج کردن... اما اونا دو ساله که همدیگرو ندیدن...اونا فقط یکبار تو کل زندگیشون همو دیدن و اونم روز عروسیشون بوده ولی به همدیگه با دقت نگاه نکردن جونگکوک اسم شوهرش رو می‌دونه...چون این اسمیه که همه جا به عنوان سرپرست قانونیش ثبت شده ولی تهیونگ، اون حتی اسم همسرشم نمیدونه... تهیونگ کانادا زندگی میکنه و هر ماه مبلغ زیادی رو به یه حساب خاص منتقل می کنه ... جونگکوک دانش آموزی توی سئوله...همه توی کالج، حتی معلم ها هم ازش می ترسن...اون چیزی نمیگه و فقط با مشت حرف می زنه و برای همه قلدری میکنه... هیچکسی توی کالجش راجب خانوادش چیزی نمیدونه، اونا فقط دیدن که پسر سوار ماشین های اسپرت گرون قیمت میشه و لباس های گرون میپوشه. اون یه اکیپ دوست داره که به همون اندازه لوس و بدجنسن اما از خانوادش چیزی نمیدونن‌. جونگکوک میخواد طلاق بگیره. هرکاری می‌کنه تا طلاق بگیره...اون از ازدواج متنفره...اون مثل یه پرنده آزاده... ولی... چی میشه اگه کالج یه مهمونی برگزار کنه... یه جونگ کوکِ مست بدون اینکه بدونه با شوهرش میخوابه...؟؟؟؟؟؟ چرا تهیونگ به سئول برگشت...؟؟؟؟؟ واکنش اونا در مورد شناخت همدیگه چیه...؟؟؟؟؟ Genre: romance, angst, fluff,smut, melodrama, mafia Couple: Vkook Translator:Helen___Aw Writer: bora95purple 🥇 Romance 🥇 Taehyung 🥇 Vkook 🥇Fanfiction 🥇boyxb
You may also like
Slide 1 of 9
🕑Twenty Four🕓 cover
( Wincest )( j2 ) Supernatural / season 15 Continuation of the last part cover
Amygdala  cover
mi.. sin♡[Kookv]  cover
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) cover
swish swish i'm a witch cover
تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S² cover
THE SECRET HUSBAND  cover
Outlaw cover

🕑Twenty Four🕓

12 parts Complete

چی میشه اگه کسی رو که همیشه توی رویاهاتون میبینین رو در واقعیت ملاقات کنین ؟ 💮_______________________💮 چانیول، بکهیون رو در حالی که بیهوشه با صورتی خون آلود و زخمی ، کنار جاده ای پیدا میکنه و تنها کاری که از دستش برمیاد زنگ زدن به پلیس و اورژانسه ‌. بدون اینکه بتونه چهره ی بکهیون رو توی تاریکی شب به خوبی ببینه .... و بعد از اون اتفاق توهم هاش شروع میشه و باعث میشه اون به فردی منزوی تبدیل بشه .... چند سال بعد بکهیون که از تصادف جون سالم بدر برده و با کمک کیونگسو تونسته سر پا بایسته و مدل بشه، متوجه میشه که چندین ساله که قهرمان خوابهاش همیشه یک نفره و هر شب فقط اون یک نفر رو توی خوابهاش میبینه و برای فرار از علاقه ی احمقانه ای که به پسر رویاییش پیدا کرده با سهون آشنا میشه که ماجرا پیچیده ای رو با لوهان پشت سر گذاشته . 💮_______________________💮 چانیول با وحشت به پسری که گوشه ی اتاق ایستاده بود نگاه کرد "لعنتی" سعی کرد بهش توجه نکنه و مشغول زدن طرح بشه . اما نمیتونست همه ی فکرش اونور اتاق بود چرا دوباره اومده بود و بهش خیره شده بود . "باید برم دکتر. چرا دوباره توهم هام داره شروع میشه" 💮_______________________💮 یکی از معانی عدد ۲۴ در علم عدد شناسی ، عشق است . ۲۴ به معنای عشقی تمام وقت است . وقتی که ۲۴ ساعت شبانه روز رو به فکر معشوق هستی و ب