Life with a famous guy
  • Reads 1,358
  • Votes 187
  • Parts 4
  • Reads 1,358
  • Votes 187
  • Parts 4
Ongoing, First published Jul 18, 2019
این اولین داستان من هس امیدوارم دوسش داشته باشین ♡♡♡
کاپل : ویکوک  

 ناگهان درون آغوش گرمی رفت با استرس شروع به معذرت خواهی کرد و با حرف پسر  یاد اشک هاش افتاد+"مشکلی نیس ..... صبر کن داری گریه میکنی!؟" در جواب پسر گفت×"اوه گردو خاک تو چشمم رفته" +" اها.... اوه پسر منو نمیشناسی؟!"
با این حرف به پسر نگاه کرد هودی مشکی پوشیده بود و ماسک زده بود اما چشم های گیرا و فریبنده اش پیدا بود...صبر کن الان گفت گیرا و فریبنده!؟افکارش رو کنار زد و گفت×"نه ...باید بشناسم؟" پسر جا خورد و گفت+" خب همه میشناسن!"
×"چطور میشه بشناسن؟"   +"پسر ...اون تلویزیون و گوشی به چه دردی میخوره؟!" نمیدونست چی بگه اما گفت ×" همه تلویزیونو گوشی رو چک نمیکنن"
  + "اها... خب من کیم تهیونگم" 
×"من هم جئون جونگ کوکم" 
+" عام از اشناییت خوشحال شدم .."
×"منم همینطور"
تعظیم کوتاهی کردمو خواسم از کنارش رد بشمو برم ک بازومو گرفت 
+"هی عام...میدونم شاید مسخره ب نظر میاد...میشه ی شبو باهم بگذرونیم....یعنی پوف من تنهام میشه فقط حواسمونو ب وسیله همدیگه پرت کنیم و ....اون اشک هات به نظر نمیاد برای گرد و خاک باشه ...پس بیا باهم حرف بزنیم قرار نیس دیگه همدیگه رو ببینیم و میتونیم فراموش کنیم نظرت چیه؟!"
All Rights Reserved
Sign up to add Life with a famous guy to your library and receive updates
or
#852yoonmin
Content Guidelines
You may also like
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ
38 parts Ongoing
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کله زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
You may also like
Slide 1 of 10
Deadly human weapon
   cover
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 cover
Love me again cover
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
ᴸᴵᵀᵀᴸᴱ ᶜᴴᴱᴿᴿᵞ🍒🍷 cover
𝗦𝗵𝗮𝗺𝗲ⱽᵏᵒᵒᵏ ᵃᵘ cover
Before you (I thought I had it all) | Kookv cover
The Powerful Mate - جفت قدرتمند (VK version- translated) cover
محکوم به عشق cover
•• Supreme ••  cover

Deadly human weapon

35 parts Ongoing

بخشی از فیک: امگای مذکر باردار بود! برای امگای بیست ساله ای که نه مارک شده، نه ازدواج کرده، نه حتی دوست پسر و پارتنر دارد، این یک رسوایی ویران کننده محسوب میشد، خلاصه: امگای جوان به قصد تحمل درد خیانتی که بهش شده برای مست کردن به بار میره و این مستی به درگیری با یک گروه گنگستر خطرناک، و بارداری ناخواسته و رشته اتفاقاتی که سرنوشتش رو به طور کامل تغییر میده ختم میشه... . نام فیک: سلاح کشتار انسانی . ژانر:درام/ عاشقانه/ امگاورس/امپرگ . کاپل: kookmin / namjin/supe