MEOW ≧(^ω^)≦  
  • Reads 64,455
  • Votes 14,772
  • Parts 41
  • Reads 64,455
  • Votes 14,772
  • Parts 41
Complete, First published Jul 22, 2019
نام: کایسو در میو چت
نویسنده: TombikTomboy
مترجم: AquaPhoenix
ژانر:تکستینگ، رمنس  فلاف، اسمات
وضعیت: تکمیل شده✅
᯽᯽᯽

جونگین فقط میخواست کمی خوش بگذرونه.
ولی تنها چیزی که کیونگسو میخواست، جونگین بود.

᯽᯽᯽
عزیزانم این فیک ژانر تکستینگ داره ؛ یعنی کاراکترامون باهمدیگه چت میکنن .
این چت میتونه تو هر اپلیکیشنی باشه  که تو این فیک از «میو چت» استفاده میکنن. امیدوارم دوستش داشته باشین و لطفا ستاره و کامنت فراموش نشه💙

*اجازه‌نامه کسب شده✔
All Rights Reserved
Sign up to add MEOW ≧(^ω^)≦   to your library and receive updates
or
#72kaisoo
Content Guidelines
You may also like
𝑭𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔, 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒏𝒐𝒘!(𝓥𝓱𝓸𝓹𝓮 𝓿𝓮𝓻) by Elin_0005
7 parts Ongoing
ᴍᴀɪɴ ᴄᴀᴜᴘʟᴇ : ᴠʜᴏᴘᴇ, Kᴏᴏᴋᴊɪɴ ɢᴇɴʀᴇ : ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ , Sᴍᴜᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ , ғʟᴜғғ , ᴄᴏᴍᴇᴅʏ *کوکجین دیرتر وارد داستان میشه(P-3) ولی همونقدر اصلی و مهمه:) ژانر: امگاورس،پلیسی، کمدی، فلاف، اسمات، انگست Intro: *******VP خب... ما دوست بودیم؛ حداقل وقتایی که از شدت هورنی بودن تو صورت هم ناله نمی‌کردیم دوست بودیم. ولی اوضاع از جایی عجیب شد که درست قبل از مهم ترین ماموریت زندگیم... جواب آزمایشم مثبت شد. و الآن... ما دوتا دوست بودیم که شاید حداکثر تا هشت ماه و دو هفته دیگه صاحب یه کوچولوی یهویی میشیم. Intro ******KJ شاید اولین بار که خندتو دیدم اتفاق افتاد؟! فلسفه‌اشو نمیدونم... آخه کدوم احمقی واسه احساساتش فلسفه میبافه... ولی میدونم بعد از اون بود که به خودم اومدم، دیدم چیزی ازم باقی نمونده... هرچی بود فقط و فقط "تو" بودی تو و خنده هات.. شیطنتات.. قانون شکنیات.. ‌ بعداً ولی جفتمون عوض شدیم، اما همچنان با تمام وجودم اصرار داشتم پیشم باشی! تو و اخمات.. بی اهمیت بودنات نسبت به من و دختر کوچولومون.. گوشه گیریات و کارایی که تمام عمر ازشون فرار میکردی ولی دست سرنوشت مجبورت کرد انجامشون بدی؛ حالا بهم بگو عزیزم!! چطوری منیکه ازم چیزی باقی نمونده و فقط تو درون وجودم جریان داری... باید با این توی جدید بسازه؟!
TENSION🍷(vkook) by seta8603
35 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
seven⁷ cover
Dark sky/Vkook cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
𝗗𝗿𝘂𝗴𝘀|𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱| cover
𝑭𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔, 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒏𝒐𝒘!(𝓥𝓱𝓸𝓹𝓮 𝓿𝓮𝓻) cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
TENSION🍷(vkook) cover
as Beautiful as The Moon  cover
'Psychological Play'【taejin】 cover
How To Get Number One On Wattpad  cover

seven⁷

36 parts Ongoing

کاپل : سون سام ژانر: امگاورس / امپرگ / اسمات / روزمره 🚫بوک نامنظم اپ میشه اگه مشکلی دارید فعلا خوندنش رو شروع نکنید، از تابستون آپش منظم میشه🚫