*ویرایش نشده*
[ C o m p l e t e d ]
هری توی یه پرواز به سمت اسپانیاست و پسری که کنارشه مدام عطسه میکنه.
• Persian Translation
• Original Story By:
@verifiedlarry
❌completed❌
_فکر میکنی همه چی از کشته
شدن یه هاسکی شروع شد؟
_آره اون شب لعنتی
ولی این هاسکی بعد از مُردن تازه متولد شد،
شد راوی قصه ی من
_اون شبو فراموش کن
_من دیگه نمیتونم بهش فکر نکنم
_به چی میخندی؟
_بهش که فکر میکنم،خندم میگیره
#Friendship
#Friendly
#Secrets
#Laugh
#Crying
#2gether
#Lovely
#moment
#Larry
#Ziam