※همسایه دوست‌داشتنی من※
  • Reads 9,426
  • Votes 635
  • Parts 27
  • Reads 9,426
  • Votes 635
  • Parts 27
Complete, First published Jul 31, 2019
چِلسی جِیمسِن؛ بعد از پایانی دردناک برای رابطه اش، تنها زندگی می کند. تلاش می کند تا مشکلات را پشت سر گذاشته و به جلو حرکت کند، هر چند که کار آسانی نیست؛ چراکه به عنوان شخصی که متوجه شد دوست پسر قبلی اش به او خیانت کرده و عاشق شخص دیگری شده است، احساس شکست می کند. نقل مکان نمودن به آپارتمان جدیدش حرکت خوبی بود اما او اوقات زیادی را به خواندن کتاب های سکسی، نوشیدن شراب و تلاش برای تسلیم نشدن، می گذراند.

دِیمیِن هِنِسی؛ همسایه ی سکسی و جذابی که بسیار موفق است، در لحظه زندگی می کند و هیچ علاقه ای مبنی بر ایجاد تغییر در زندگی اش، ندارد. او از تنها زندگی کردن خوشحال بود؛ از نقاشی کردن و نگه داری سگ های عزیزش لذت می برد.

دِیمیِن با چلسی ملاقات کرد و آنها به یکدیگر متصل شدند اما دِیمیِن رازهایی داشت که او را از داشتن هرگونه رابطه ای منع می کرد.

"من همیشه تو رو میخواستم، از همون لحظه ای که در خونه ام رو زدی و بهم گفتی شیطان....من فقط میخوام تا دوباره مزه لبهات رو بچشم و صدای ناله ات رو، از دور زبونم بشنوم."

"تو حسابی دهنت سرویسه، چلسی جیمسن. چون من میخوام تمام مدت درونت باشم."
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add ※همسایه دوست‌داشتنی من※ to your library and receive updates
or
#156farsi
Content Guidelines
You may also like
※همسایه دوست‌داشتنی من※ by 7_Apple_Pie_7
27 parts Complete
چِلسی جِیمسِن؛ بعد از پایانی دردناک برای رابطه اش، تنها زندگی می کند. تلاش می کند تا مشکلات را پشت سر گذاشته و به جلو حرکت کند، هر چند که کار آسانی نیست؛ چراکه به عنوان شخصی که متوجه شد دوست پسر قبلی اش به او خیانت کرده و عاشق شخص دیگری شده است، احساس شکست می کند. نقل مکان نمودن به آپارتمان جدیدش حرکت خوبی بود اما او اوقات زیادی را به خواندن کتاب های سکسی، نوشیدن شراب و تلاش برای تسلیم نشدن، می گذراند. دِیمیِن هِنِسی؛ همسایه ی سکسی و جذابی که بسیار موفق است، در لحظه زندگی می کند و هیچ علاقه ای مبنی بر ایجاد تغییر در زندگی اش، ندارد. او از تنها زندگی کردن خوشحال بود؛ از نقاشی کردن و نگه داری سگ های عزیزش لذت می برد. دِیمیِن با چلسی ملاقات کرد و آنها به یکدیگر متصل شدند اما دِیمیِن رازهایی داشت که او را از داشتن هرگونه رابطه ای منع می کرد. "من همیشه تو رو میخواستم، از همون لحظه ای که در خونه ام رو زدی و بهم گفتی شیطان....من فقط میخوام تا دوباره مزه لبهات رو بچشم و صدای ناله ات رو، از دور زبونم بشنوم." "تو حسابی دهنت سرویسه، چلسی جیمسن. چون من میخوام تمام مدت درونت باشم."
•|Sweet Ecstasy|•     :     •|خلسه شیرین|•     ‌ by ShinyArmyOT7
34 parts Complete
وقتی ک شب شروع شد.. ماه اغاز گر تمام عشق پاک وجودم بود ...با من همدردی میکرد و میگذاشت تا ستاره ها درخشش طولانی ای داشته باشند..هیچکس متوجه اشک های ماه که در پشت ابر های سیاه بارانی میریخت، نمیشد... هیچکس بجز ماه متوجه گریه های من در داخل مخفی گاه گوچکم نمیشد.. ستاره های کوچک و بزرگ چشمک های ریز و درشت میزدند... ماه تلخند میزد و میگذاشت اشک هایش همراه اشک هایم جاری شوند... شاید فرزند ماه بودن سخت بود...اما اشکهای پدرم برای عشق نافرجام من میریخت :) •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• فرزند ماه، اسم مستعاد نویسنده ای ک چند سال پیش همسرش میمیره، و کاملا میشکنه و قبلش خورد میشه، شروع ب نوشتن کتابها و شعرهایی میکنه و میزاره بقیه داستان عشق نافرجامش رو بفهمن...یونگی، پسر مونعنایی ، این کتاب هارو میخونه و درهای بزرگ و روشنی ب روش باز میشه...با فرزند ماه همدردی و زیر نور ماه گریه میکنه و ب مرور میفهمه قبلش فقط برای فرزند ماه هست ک میتپه...اما چی میشه اگر فردی بنام کیم تهیونگ وارد زندگیش بشه و پسر مونعنایی ندونه بین فرزند ماه و کیم تهیونگ، عاشق کدوم بشه...ایا همزمان میشه عاشق دونفر بود؟ یا اون دونفر درواقع ینفر هستن؟! ‌•°•°•°•°•°•°•°•°•°••°•°•°•°•°•°•°• فنفیکش کامل شده هست. ژانر: رومنس،poetry، BL
You may also like
Slide 1 of 9
※همسایه دوست‌داشتنی من※ cover
•|Sweet Ecstasy|•     :     •|خلسه شیرین|•     ‌ cover
Hidden Beauty || Kookv_Vkook_Sope cover
My Horny Omega [Vkook] cover
 We are not friends! cover
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover
CHROMANDA | VKOOK cover
POLYMERIC cover
𝗥𝘂𝗻𝗮𝘄𝗮𝘆 𝗕𝗿𝗶𝗱𝗲 | KOOKV cover

※همسایه دوست‌داشتنی من※

27 parts Complete

چِلسی جِیمسِن؛ بعد از پایانی دردناک برای رابطه اش، تنها زندگی می کند. تلاش می کند تا مشکلات را پشت سر گذاشته و به جلو حرکت کند، هر چند که کار آسانی نیست؛ چراکه به عنوان شخصی که متوجه شد دوست پسر قبلی اش به او خیانت کرده و عاشق شخص دیگری شده است، احساس شکست می کند. نقل مکان نمودن به آپارتمان جدیدش حرکت خوبی بود اما او اوقات زیادی را به خواندن کتاب های سکسی، نوشیدن شراب و تلاش برای تسلیم نشدن، می گذراند. دِیمیِن هِنِسی؛ همسایه ی سکسی و جذابی که بسیار موفق است، در لحظه زندگی می کند و هیچ علاقه ای مبنی بر ایجاد تغییر در زندگی اش، ندارد. او از تنها زندگی کردن خوشحال بود؛ از نقاشی کردن و نگه داری سگ های عزیزش لذت می برد. دِیمیِن با چلسی ملاقات کرد و آنها به یکدیگر متصل شدند اما دِیمیِن رازهایی داشت که او را از داشتن هرگونه رابطه ای منع می کرد. "من همیشه تو رو میخواستم، از همون لحظه ای که در خونه ام رو زدی و بهم گفتی شیطان....من فقط میخوام تا دوباره مزه لبهات رو بچشم و صدای ناله ات رو، از دور زبونم بشنوم." "تو حسابی دهنت سرویسه، چلسی جیمسن. چون من میخوام تمام مدت درونت باشم."