Dar Sayehaye Sarnevesht!!
1 part Ongoing تهکوک، یونمین، نامجین، هوسوک/....؟
تاریخ شروع: 1403/11/24 ساعت 16:56.
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
مقدمه:
"We were born of darkness, shaped by it. It claws at our souls, a constant reminder of the beast within."
"ما از دل تاریکی زاده شدیم، و توسط آن شکل گرفتیم. این تاریکی روح ما را چنگ میزند، یادآوری همیشگی از هیولایی که درونمان خفته است."
خلاصه:
در دنیایی که آلفاها و امگاها با پیوندهای سرنوشتساز به هم گره میخورند، دو قلب، در میان هیاهوی زندگی، به یکدیگر متصل میشوند.
تهیونگ، امگایی با زیبایی خیرهکننده و روحی سرکش، که در دنیای هنر غرق شده، با چشمانش به دنبال رنگها و طرحها، و با قلبش به دنبال آزادی است. او به هیچوجه حاضر نیست تسلیم انتظارات و کلیشههایی شود که جامعه برای امگاها تعیین کرده.
جونگکوک، آلفای قدرتمند و خوشقلب، وارثی از یک امپراطوری تجاری، با نگاهی نافذ و شخصیتی جذاب و محترم است. او در دنیایی از مسئولیتها و انتظارات، به دنبال یافتن معنای واقعی زندگی و عشقی است که قلبش را به تپش وا دارد.
تقدیر، این دو را در شلوغی یک گالری هنری به هم میرساند. یک نگاه، جرقه ای از آتش عشق را در قلبهایشان روشن میکند. جونگکوک، بلافاصله متوجه میشود که تهیونگ، جفت اوست، اما آیا تهیونگ، که همیشه در مقابل محدودیتها ایستادگی کرده، به این