گل شبدر🍀 Clover Flower
  • Reads 3,110
  • Votes 832
  • Parts 40
  • Reads 3,110
  • Votes 832
  • Parts 40
Complete, First published Aug 08, 2019
Mature
کاپل: کایسو✨
🔍 ژانر: معمایی ، عاشقانه

_ اولینِ من ترسناک ترین بود! اولین باری که جونِ یه آدم رو گرفتم...

🚬🔥⚰️🍀

پرونده ای حل نشدنی برای کارآگاه جوانی که به دنبال انتقام پا به اداره ی پلیس گذاشت...
قاتلی که با وجود شرط مهمی برای زندگیش، لمس نشدن توسط هیچکس، با روش های متفاوت قتلش، پلیس رو به چالش میکشه... تنها با نقطه مشترکِ مرگی خاموش!!!
سهون کارگاه جوان پلیس که با وجود روحیه ی لطیفش از درون پاشیده و به سختی سعی در جلب اعتمادی داره که ازش سلب شده، دنباله روی مرگی خاموش که انتهای مسیرش به ناکجا آباد ختم میشه...
ولی قاتلِ داستان با رد پاهای پراکنده ی خودش، سهون رو بیشتر به خودش جذب میکنه...
جونگین پسر نسبتاً پولدارِ نابغه ی کامپیوتری که بعد از قرار گرفتن جلوی دوست قدیمی اش سهون، به عنوان مجرم، به عنوان بهترین دوست و مورد اعتماد ترین دوستش شناخته میشه...
در آخر، دو ضلع مثلثی که تنها با حضور روانپزشکی رفتار درمان، کامل میشه!
کارآگاه، قاتل وَ روانپزشک!!!
کیونگسو به عنوان یک روانپزشک در کنار قاتل قرار داره یا مقابلش؟!
روانپزشکی که سرمای بی حسِ همه ی زندگیش با کینه ای نهفته، خشمی ویران گر گره خورده و هم پای سهون، مسیر مرگ های خاموشِ قاتلی که با خفگی و سوزاندن ردپا به جا میذاره، طی میکنه
All Rights Reserved
Sign up to add گل شبدر🍀 Clover Flower to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
فیکشن فایرلایت by Yaciw2020
36 parts Complete
#نور_و_آتش #firelight #پارت_اول داستان از اونجایی شروع میشه که یه کمپانی معروف به اسم اس ام خبری و تایید میکنه.. اون خبر چی بود؟؟ اینکه قراره یه گروه 12 نفره پسرونه تشکلیل بده بعد چند ماه خبر میاد که پسرایی ک انتخاب شدن واس این گروه قراره توی ی کنفرانس خبری خودشون و معرفی کنن.. این 12 نفر هنوز هم دیگه رو ندیدن و نمیدونن کی به کی هستش... روز کنفرانس خبری رسید و خبرنگارا در جایگاه خود رفتن و در باز شد و پسرا یکی یکی میومدن داخل نفر اول کریس وو از چین نفر دوم لی ییشینگ از چین نفر سوم دوکیونگسو از کره جنوبی نفر چهارم کای از کره جنوبی نفر پنجم چانیول از کره جنوبی نفر ششم شیومین از کره جنوبی نفر هفتم تائو از چین نفر هشتم لوهان از چین نفر نهم اوه سهون از کره جنوبی نفر دهم سوهو از کره جنوبی نفر یازده و دوازده ب ترتیب چن و بکهیون مدیر کمپانی هم وارد شد : سلام، من لی سومان مدیر کمپانی اس ام هستم این دوازده تا پسر یه گروه و تشکیل میدن ک اهنگ های چینی و کره ای میخونن و امیدوارم مردم عزیز هم ازشون حمایت کنن @Exo_Galaaxy
Pink Sperm by chejomyung
19 parts Ongoing
𖤓Name: pink sperm 𖤓Couples: Chanbaek, krisho, kaihun, magi 𖤓Genre: comedy, romance, dram, science fiction نویسنده: میونگ وضعیت: در حال آپ ┄┄•❅✾❅•┄┄ خلاصه: سال 2030 زن با آخرین نفس های بیمارش سرفه کرد و دست پسرک پانزده ساله اش رو بیشتر توی دست فشرد -عزیز دل مادر ،مهم نیست اگه من آخرینه روی زمین باشم،مواظب قلب کوچیک و مهربانت باش، سه جون قشنگم به پدرت توی نبود من کمک کن و عاشق هر کسی که خواستی شو ،اشکالی نداره اگه اون فرد زن نباشه ،میدونی که عشق عشقه! سه هزار سال از مرگ آخرین زن زمین بر اثر بیماری ناشناخته ای میگذره ، دنیا پیشرفته تر شده و همه انسان ها رو افراد مذکر تشکیل میدن و بچه ها توی آزمایشگاه تشکیل میشن ! ┄┄•❅✾❅•┄┄ سال 5030 چانیول_سلام جناب، من پارک چانیولِ هجده ساله هستم. خیلی خوشبختم که شما رو ملاقات کردم امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم. چانیول_یعنی اگر بهت بگم دوستت دارم و بعد بهت درخواست بدم، میتونی منو به عنوان دوست پسرت قبول کنی؟ #chanbaek #krisho #kaihun #magi #science_fiction #pink_sperm
You may also like
Slide 1 of 10
༅•𝐒𝐮𝐦𝐦𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐦𝐩⋆࿐໋ ❬𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝❭ cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
 " Yellow lantern " cover
فیکشن فایرلایت cover
𝐓𝐡𝐞 𝐂𝐥𝐨𝐮𝐝𝐞𝐝 𝐌𝐢𝐧𝐝𝐬 cover
Pink Sperm cover
Wrong Revenge [Completed] cover
White... The Colour Of My Life... (Completed) cover
[Completed] •⊱ Absolute Chanyeol ⊰• (ChanBaek) Persian Translation cover
Strawberry farm||Kookv cover

༅•𝐒𝐮𝐦𝐦𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐦𝐩⋆࿐໋ ❬𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝❭

12 parts Complete

Fiction "Summer Camp" Couple: Chanbaek Genres: Angst, Romance, Slice of life Author: Dreamer Summary: "شکوفه های هلو در حال ریزش بودند و عطر هلوهایی که درحال رشد بودند، جنگل رو برداشته بود. همهمه ی بلند نوجوان هایی که با هیجان، روزهای تابستانیشان را می گذروندند، میان صدای حیوانات جنگل بلند تر بود. و صدای قلب مربی جوان، از همه بلند تر. نگاهش تمام تابستان قفل مدیر کمپ بود. مردی که لبخند هاش از خورشید درخشان تر بودند و چشم هاش، از ستاره ها زیباتر. و حالا، در ایستگاه اتوبوس ایستاده بود و احساس میکرد تابستان های بعدی اش، دیگر هیچ وقت رنگ و بوی این تابستان را نخواهند داشت." وضعیت: تمام شده