Story cover for 𝘿𝙤𝙡𝙡𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚 𝙎1 by BlackCat_Anna
𝘿𝙤𝙡𝙡𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚 𝙎1
  • WpView
    Reads 80,538
  • WpVote
    Votes 7,085
  • WpPart
    Parts 23
  • WpView
    Reads 80,538
  • WpVote
    Votes 7,085
  • WpPart
    Parts 23
Complete, First published Aug 13, 2019
|ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ|
من و سه خواهر ناتنیم برای خونه جدیدمون هم خونه نمیخواستیم!
مخصوصا هم خونه های وحشتناکی که هر لحظه نقشه ریختن خونمون رو میکشیدن و به ما به چشم،عروسک های کوچولوی بی گناهی، برای خونه عروسکیشون نگاه میکردن...

-این فیک دارای دو فصل میباشد 🥀
All Rights Reserved
Sign up to add 𝘿𝙤𝙡𝙡𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚 𝙎1 to your library and receive updates
or
#12جنی
Content Guidelines
You may also like
𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅𝒚 𝒆𝒎𝒑𝒊𝒓𝒆  by rosali_na
41 parts Ongoing
زمانی بود که خوناشام هارو فقط داخل کتاب های تخیلی و افسانه ای میشد جست و جو کرد و اما کی باورش میشد روزی تمام مردم تحت سلطه ی خوناشام ها قرار بگیرن؟ خوناشام هایی که بعد از نابودی زمین و انقراض بسیاری از انسان ها و موجودات، به فکر تشکیل یک امپراتوری افتادند و حالا...در جهانی که انسان ها درون دیوار های عظیم امپراتوری زندانی، و خوناشام ها پادشاهی میکنند چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟...قرن ها از نابودی زمین گذشته و دختری که نفرت خودش از خوناشام هارو همه جا با خود حمل میکنه، در نهایت مجبور به انتخاب میشه...عشق یا نفرت؟!! کدوم یک پیروز این جنگ ویرانگر خواهد بود؟ آیا اسرار پنهان این بازی به انتخاب نهایی کمکی خواهد کرد؟ و در آخر چه کسی از پایان این داستان آگاه خواهد بود؟ ︶꒷꒦︶ ꒦꒷꒷꒦ ︶꒷꒦꒷︶ نام فیکشن: امپراتوری خونین ژانر:خوناشامی، مدرسه ای، ارباب برده ای، عاشقانه، لیتل اسمات، فانتزی، تخیلی کاپل اصلی: تهنی کاپل های فرعی: جینسو، رزمین، سکرت ︶꒷꒦︶ ꒦꒷꒷꒦
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  by rosali_na
24 parts Ongoing
نام فن فیک: سلول های خاکستری ژانر:معمایی، عاشقانه، لیتل اسمات، انگست، مافیایی، جنایی قسمتی از فیک : شعله های آتش زبانه میکشید و همه چیز جلوی چشمانم میسوخت،قطرات اشک درحالی که روی گونه هام سر میخوردند رد سوزشی به جا میذاشتند،شعله ها انقدر نزدیک بود که انگار از داخل مردمک های چشمم گداخته میشد،همه ی چیز هایی که میشناختم جلوی چشمانم درحال خاکستر شدن بود،یک آن ،یک لحظه گرما از بین رفت و سرمای شدیدی حجوم آورد،لباس هام خیس و بدنم میلرزید،بارون میبارید و باد سردی میوزید، سرم رو بالا اوردم و دستی رو دیدم که به سمتم دراز شده،به آرومی دستم رو سمتش دراز کردم و گرفتمش،گرم بود. یکبار دیگه سرما از بین رفت و گرما حجوم آورد، ساختمون و درختان اطرافم درحال سوختن بودن،فکر کردم دوباره خونمونه، اما اینجا برای من اشنا نیست... _جونگکوک..کوک... با شوک سرمو برگردوندمو دیدمش که روبه‌روم وایستاده،با لبخند و چشمای اشکی بهم خیره شده بود،دستشو بالا آورد نوازش وار روی گونم گذاشتم،فاصله ی بدنامون رو کم کرد و سرشو جلو آورد: آفرین...بلاخره تمومش کردی...تو موفق شدی... لبخندی زدم و با دستم تار مویش رو که باد روی صورتش انداخته بود کنار زدم: اوهوم نونا...تموم شد... بلاخره نابودش کردم... بلاخره کشتمش... خندید و قطره ی اشکی از گوشه ی چشمش چک
You may also like
Slide 1 of 10
𝖌𝖗𝖊𝖘𝖊𝖆𝖑𝖆 cover
𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅𝒚 𝒆𝒎𝒑𝒊𝒓𝒆  cover
✨MIRACLE✨ cover
Life goes on{complete} cover
𝘿𝙤𝙡𝙡𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚 𝙎2 cover
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  cover
Royal Secret [ Segreto Reale ]  cover
🏥HEART BEAT HOSPITAL'S LOVE STORY 🏥 cover
Who's Next cover
SnowFlower cover

𝖌𝖗𝖊𝖘𝖊𝖆𝖑𝖆

40 parts Complete

و آخرین صدایی که به گوش رسید متعلق به پیرزنی بود که گفت: سرنوشت همیشه کار خودش رو می‌کنه و شما دوتا وقتی کنار هم قرار بگیرید مرگ خیلی ها رو رقم می‌زنید پس هرگز حتی یک قدم هم به سمت این مرد بر ندار... ↝ʙᴏʏ×ɢɪʀʟ ↝ɢᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍᴀ, ᴍʏꜱᴛᴇʀʏ, ꜱᴍᴜᴛ, ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀꜱᴇ #full ↜وضعیت: پایان یافته ⭒2021/06/05 ⟬ #ᴋ ⟭