Call Him Baby[7]
  • Reads 35,669
  • Votes 4,927
  • Parts 18
  • Reads 35,669
  • Votes 4,927
  • Parts 18
Complete, First published Aug 15, 2019
Mature
《کامل شده》
فصل دو ددی صداش کن!

۱۰سال از شروع رابطه پسرا و فوت پدر بزرگ و ازدواج زوج پیچیده گذشته و خیلی چیزا بر خلاف تصور تغییر کرده، و جونگکوک برای سالهایی که از دستش رفته چه برنامه ای داره و چجوری قراره جبرانش کنه؟!



*شخصیت های جدید:
جیسونگ(بازیگر)
مینگیو (عضو سونتین)

S: 20190816
E: 20191129
All Rights Reserved
Sign up to add Call Him Baby[7] to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Hiraeth-(VK) by mamalavenderr
4 parts Ongoing Mature
دقیقا همون لحظه که فکر میکنی حقیقت رو بین اون همه دروغ شناختی، دستی از پشت روی شونه ات میزنه و حین صاف کردن کراواتش خودش رو حقیقت معرفی میکنه... -هیرائث- " به بارون گفتم یواشکی، به جای من، همش تورو ببوسه. " . . . + قلبت یه تیکه سنگه. - گل سنگ منی. . . . ژانر: جنایی، رمنس، اسمات، معمایی، انگست. کاپل ها: تهکوک، یونمین روز های آپ: سهشنبه ها، ساعت ۱۰. دیلینویسنده: @hiraethdaily . . . خلاصه: تهیونگ فرمانده ی تعلیق شده FBI بعد از ۱۶ سال به زادگاهش برمیگرده، نه برای اینکه گمشده قدیمیش رو پیدا کنه، صرفا برای شروع کردن یک بیزنس... اما تقدیر قبلا لبخند زنان روی این صفحه از دفتر زندگیش نوشته: پیداش کن. نه تنها گمشده ات رو بلکه حقیقت رو. . . . این فیکشن برای کیا مناسبه؟ اگر میخواید برای روزمره بخونید و رد شید فکر نمیکنم براتون جالب باشه؛ این فیکشن برای کسایی جذاب خواهد بود که دوست دارن داستان رو حدس بزنن، کسایی که نشونه های ریز رو میبینن و وقتی توی داستان دوباره متوجهش میشن به یادش میارند، کسایی که در حین خوندن عاشق اینن که به داستان فکر کنند،کسایی که ژانر معمایی به ارگاسم میرسونتشون:)) و کسایی که گنگی داستان رو زرت به پای نویسنده نمیذارن و میدونن ژانر معمایی آمیخته است با مقداری ابهام...
𝘈𝘤𝘵𝘰𝘳-! by ianstarboy7
36 parts Ongoing
꒰ 𝑉𝑘𝑜𝑜𝑘 ꒱ _منو دوست نداشته باش!خب!؟نمیبینی چه گندی زدم تو زندگیت؟!تو زندگیمون!؟من جز لاشی بازی چیکار کردم برات که منگنه شدی به زندگی من وقتی حداکثر عمر یه آدم تو زندگی من سه ماهه!؟ هیچ آدمی نتونست تو زندگی من دووم بیاره تو چرا موندی؟ چرا هنوز میگی دوستت دارم؟! شونه هاش با خستگی پایین افتاد.نفس عمیق و پر بغضی کشید و سعی کرد لب بزنه،اما بغض لعنتی بهش اجازه صحبت نمیداد.چشم هاشو با درموندگی به مردش دوخت و با وجود توده ی توی گلوش پچ زد _چون دوستت دارم... سکوت کرد...با درموندگی به چشمای خیس و لرزون مقابلش زل زد و چشماش رو با عذاب بست. دستش و از دست های سردش بیرون کشید.به کناری هلش داد و به سرعت به سمت ماشینش رفت.نمیخواست این مکالمه ی لعنتی رو ادامه بده. اما لحظه ی آخر،مکث کرد.برگشت و نگاهی به صورت دلگیرش انداخت. پسرش،همسرش،دست هاشو با لرز و بی پناهی دور خودش حلقه کرده بود تا از سرما و تنهایی نلرزه. با بی قراری و بغض نگاهش میکرد. طاقت نیاورد....لعنتی.نمیتونست!مشتی به ماشینش کوبید.راه رفته رو برگشت. دو قدم باقی مونده رو سریع طی کرد.کمر باریکش رو به زندان بازوهاش دراورد و لحظه ی بعد،این پسر کوچیکتر بود که توی آغوشش حبس شده بود.اصلا فاک به همچی.
You may also like
Slide 1 of 10
That Summer Has Passed (Season 1) cover
fan boy cover
پرسه در نیمه شب cover
Hiraeth-(VK) cover
💠My Boss_Vkook💠 cover
HIS ONLY WISH cover
𝘈𝘤𝘵𝘰𝘳-! cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
My you  cover
4427 cover

That Summer Has Passed (Season 1)

28 parts Complete

𖤜᭄ Fallow me ♡ Season 1: Complete جونگ کوک پسری بازمانده ی یه تصادف و تهیونگ نوجوان ناشنوایی که از کلیسا اومده باهم توی روستا آشنا میشن و عشقی که بین دو قلب شکسته اتفاق میوفته... Genre ⟱ ᯓ Diary - Smut 🔞 - Romance Couple ⟱ ᯓ KooKV Up⟱ ᯓ Complete ࿐* Writer ⟹ ABK