The legend of devil
  • Reads 2,826
  • Votes 309
  • Parts 6
  • Reads 2,826
  • Votes 309
  • Parts 6
Ongoing, First published Aug 17, 2019
...
درست شنیدی 
من شیطانم 
این آتش که کل اتاق این قصر رو تو خودش میسوزونه رو من ساختم 
و تو
پارک جیمین
آخرین فرد از نسل خاندان پارک 
و آخرین فرد خاندان خیانت کار وزیر اعظم پارک سو بین 
تو به زودی به اجدادت میپیوندی و من به آسمان بر میگردم جایی که بهش تعلق دارم
All Rights Reserved
Sign up to add The legend of devil to your library and receive updates
or
#44wolf
Content Guidelines
You may also like
Emerald blue eyes by helmfae
20 parts Ongoing
Name: Emerald blue eyes /چشمهای ابی زمردی Writer: Helma Ganre: Omegaros_ Smut_ Royal_ mpreg Capel: Vkook_ Namjin ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ روی نرده ها نشستم و به ماه خیره شدم . «میفهمم که با یه هدفی نزدیکم میشی جونگ کوکشی اما مطمئن باش نمیذارم بعد از رسیدن به هدفت الفات رو ترک کنی. این یه بازی دو سر باخته برای تو، اگه الفات رو رها کنی گرگت میمیره اما اگه تا اخر با من بمونی خودت و نابود کردی پس بهتره عاشقم بشی تا ضربه نخوری. » پوزخندی به ماه زدم که زیبایی و شکوهش داشت توی اسمون سیاه پادشاهی میکرد. «لونای کوچولوییه، هر چه قدرم نشون بده بزرگ و قدرتمنده اما در برابر من کوچیکه.» ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ «خیله خب گرگ کیوت، پاشو تا دوباره فکر تجاوز به سرم نزده.» معلوم بود شوخی میکرد، و من از این جنبش زیادی خوشم میومد. تهیونگ با تکون خوردنش خواست عقب بکشه که توی یه تصمیم انی یقش رو گرفتم و سمت خودم کشیدمش . بدون تلف کردن ثانیه ای لبهام رو محکم به لبهای قلوه ایش کوبوندم وهمون اول بوسه ی خیسی روشون گذاشتم. اگر قرار باشه من وابستش بشم، بهتره اون هم وابسته ی من بشه. از این که رابطمون یک طرفه باشه متنفرم پس باید اون رو هم درگیر خودم بکنم. لبهام رو که اروم روی لباش حرکت میکرد عقب اوردم و شاهد چشمهای متعجبش شدم. این اولین بار بود که چشمهای درشت شده و قیافه ی
𝘈𝘳𝘤𝘢𝘥𝘪𝘢 ❘ 𝘝𝘒 by izeusw
53 parts Ongoing
نام↲ آرکادیا خلاصه↲ شرکت «کایدرا» که در قاره آسیا به عنوان برترین صنعت داروسازی شناخته شده، سال‌ها درحال توسعه پروژه ای بود که در اون انتظار می‌رفت انسان بتواند با بیماری‌های کشنده ای مانند اچ‌آی وی و سرطان مقابل کنه و ضد ویروس شود. اما روزی درحال تست آزمایش بر روی یک انسان بیمار خطایی رخ داد و پس از اون یک اپیدمی در سراسر کره خاکی گسترش یافت، و بوسان، کره جنوبی آلوده به ویروسی شد که آدمخواری رو در افراد مرده بیدار می‌کند. جایی که پسری به نام جئون جونگکوک دانشجوی پزشکی دانشگاه یانسی، به تنهایی برای بقای خود در حال جنگیدن است و تلاش میکند زنده بماند، اما خوشبختانه روزی یک گروه از بازماندگان به رهبری ستوان کیم تهیونگ عضو ارتش سری «ZED» اون رو پیدا می‌کنند. با این حال در این دنیای جدید، جایی که تبدیل به زیستگاه مردگان شده و مردگان شروع به فرمانروایی در هر گوشه از کره زمین کرده‌اند تنها دو گزینه وجود دارد؛ بکش یا کشته شو! ᴳ ᴱ ᴺ ᴿ ᴱ↓ 𝙖𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝘼𝙥𝙤𝙘𝙖𝙡𝙮𝙥𝙨𝙚 𝙧𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 𝙖𝙣𝙜𝙨𝙩 𝙨𝙢𝙪𝙩 ᶜ ᴼ ᵁ ᴾ ᴸ ᴱ↓ 𝙫𝙠𝙤𝙤𝙠 ⁦ 𝙏𝙊𝙋 𝗧𝗮𝗲𝗵𝘆𝘂𝗻𝗴 𝘽𝙊𝙏𝙏𝙊𝙈 𝗝𝘂𝗻𝗴𝗸𝗼𝗼𝗸
Neglect of death(غفلت مرگ) by ARNA1330
14 parts Ongoing
صدایِ جیغ ها بالا رفت و ترس و دلهره بیشتر اوج گرفت نگاه ها با گیجی و ترس به چهره های رنگ و رو رفته ی کناریش میفتاد اما هیچ کس نمیتونست حدس بزنه چی درجریانه و چه اتفاقی افتاده و تنها چیزی که خیلی خوب ازش خبر داشتن، این بود که مرگ از رگ گردن بهشون نزدیکتره! *قسمتی از فیک "با داد و فریاد دانش آموزا و کوبش سریع کفش های مختلفشون و دیدن حجم زیادی از پسر و دختر های وحشت زده که سمتش میومدن با تعجب از جاش بلند شد، همینکه خواست از اطرافیانش بپرسه چه اتفاقی افتاده، یکی از پسرهای هیکلی با صورتِ وحشتناک و خونیش غرش های بلندشو سمت پسری که افتاده بود و انگاری به خاطره پیچ خوردن پاش با عجز طلب کمک می‌کرد هجوم آورد و در چند ثانیه خون قرمزش با فشاراز گردن بیچاره ی پسرِ افتاده خارج شد و دختر با دیدن این صحنه، تنها کارِ ممکنی که مغزِ ترسیده اش میخاست رو مثل مابقی انجام داد،فرار! " کاپل:ویمین ژانر:زامبی،مدرسه ای،انگست، هیجانی، رمنس،اسمات
You may also like
Slide 1 of 10
Emerald blue eyes cover
Boy Meets Evil  cover
Brat bunny kills cover
𝘈𝘳𝘤𝘢𝘥𝘪𝘢 ❘ 𝘝𝘒 cover
Human/انسان cover
Strawberries⊹★(hyunlix)  cover
Neglect of death(غفلت مرگ) cover
I swear💤KOOKV🐺 cover
Embrace of Shadows cover
~mafia project ~ cover

Emerald blue eyes

20 parts Ongoing

Name: Emerald blue eyes /چشمهای ابی زمردی Writer: Helma Ganre: Omegaros_ Smut_ Royal_ mpreg Capel: Vkook_ Namjin ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ روی نرده ها نشستم و به ماه خیره شدم . «میفهمم که با یه هدفی نزدیکم میشی جونگ کوکشی اما مطمئن باش نمیذارم بعد از رسیدن به هدفت الفات رو ترک کنی. این یه بازی دو سر باخته برای تو، اگه الفات رو رها کنی گرگت میمیره اما اگه تا اخر با من بمونی خودت و نابود کردی پس بهتره عاشقم بشی تا ضربه نخوری. » پوزخندی به ماه زدم که زیبایی و شکوهش داشت توی اسمون سیاه پادشاهی میکرد. «لونای کوچولوییه، هر چه قدرم نشون بده بزرگ و قدرتمنده اما در برابر من کوچیکه.» ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ «خیله خب گرگ کیوت، پاشو تا دوباره فکر تجاوز به سرم نزده.» معلوم بود شوخی میکرد، و من از این جنبش زیادی خوشم میومد. تهیونگ با تکون خوردنش خواست عقب بکشه که توی یه تصمیم انی یقش رو گرفتم و سمت خودم کشیدمش . بدون تلف کردن ثانیه ای لبهام رو محکم به لبهای قلوه ایش کوبوندم وهمون اول بوسه ی خیسی روشون گذاشتم. اگر قرار باشه من وابستش بشم، بهتره اون هم وابسته ی من بشه. از این که رابطمون یک طرفه باشه متنفرم پس باید اون رو هم درگیر خودم بکنم. لبهام رو که اروم روی لباش حرکت میکرد عقب اوردم و شاهد چشمهای متعجبش شدم. این اولین بار بود که چشمهای درشت شده و قیافه ی