Mr. Kimchi & the Crazy Omega Next Door
  • Leituras 55,981
  • Votos 81
  • Capítulos 1
  • Leituras 55,981
  • Votos 81
  • Capítulos 1
Em andamento, Primeira publicação em ago 28, 2019
🕸 𝙼𝚛. 𝙺𝚒𝚖𝚌𝚑𝚒 🕸
           &
🐞ᴛʜᴇ ᴄʀᴀᴢʏ ᴏᴍᴇɢᴀ ɴᴇxᴛ ᴅᴏᴏʀ🐞

کاپل: هونهو 🐾
ژانر: امگاورس/ رومنس/طنز 🌿🐺🌿

اوه سهون یه امگای نوجوونه که از آلفاها متنفره.
یه شب وقتی طبق عادت همیشگیش داره از پنجره‌ی اتاقش فرار میکنه همسایه‌ی جدیدشون که تازه به واحد مقابل اونا اسباب‌کشی کرده مچشو میگیره.
یه آلفا که قدش تا سینه‌ی اون بیشتر نمیرسه و اونقدر خشک و جدیه که سهون منتظره تا هر لحظه مثل بیسکوویت عصرونه اش ترک برداره.

دنیا مزخرفه...
کره ی زمین از اون مزخرف تر...
زنده بودن از اونم مزخرف تر...
و آدم بودن حتی از اونم مزخرف تره...
ولی هیچی نمی تونه به اندازه ی امگا بودن مزخرف باشه...
چیزی که من هستم...
اوه سهون...
امگای ۱۵ ساله ای که الان داره یه طنابو به پایه‌ی تختش گره میزنه و امیدواره وقتی قراره از پنجره میپره پایین، بتونه وزنشو تحمل کنه و اون وسطا یهو هوس پاره شدن به سرش نزنه چون هر چه قدرم زندگیش مزخرف باشه ولی به هرحال زندگی اونه و حداقل حداقلش اینه که یه طناب بی‌خاصیت حق اینو نداره که اونو ازش بگیره.
نه تا وقتی که یه مشت تو دهن اون زندگیه سگی و آدمایی که دوره‌اش کردن نزده.
Todos os Direitos Reservados

1 capítulo

Inscreva-se para adicionar Mr. Kimchi & the Crazy Omega Next Door à sua biblioteca e receber atualizações
ou
#6humor
Diretrizes de Conteúdo
Talvez você também goste
Love in nyc, de camomile_13
23 capítulos Concluído
خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو می‌گیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ... البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین .... بخشی از داستان : دیگه نمی‌تونست جلوی احساساتش رو بگیره! انگار تک تک سلول‌های وجودش، از بی‌رحمی اون فرشته‌ی شکلاتی به درد اومده بود. چشمای قرمز و اشک‌آلودش رو به موجودی که، هر پلک زدنش قلبش رو زیر و رو می‌کرد، دوخت. با دیدن چشمان اشکی تنها عشق زندگیش، حالش ویرون تر شد. دستای لرزونش رو به صورتش کشید تا شاید آروم بشه. با صدای گرفته و بمش گفت: -من نمی‌دونم تو از من، توی تصوراتت چه هیولایی ساختی شکلات؛ اما من بدون تو خوب بودم. بی‌قراریش بیشتر شد و فریاد کشید: -من بدون عشق تو بهتر از این ها بودم. تو منو عاشق خودت کردی و باید مسئولیتش رو قبول کنی...! ____________ کاپل اصلی :کوکوی کاپل های فرعی :هوسوک_رزیتا/نامجین داستان بیشتر محوره کوکوی میچرخه و برای کاپل دیگه ای این فیک رو شروع نکنید #kookv#کوکوی#bts
Bright Moon (Kv,Vk), de Limo_1999
26 capítulos Em andamento
-من..من.. حسش نمیکنم هیونگ...گرگم.. وی! ال.. الفام...اون رفته... ... _فقط .. خب این اولین باره ک .. +که یک الهه میبینی؟ شاید شما منو یک خدا صدا میزنید؟ درسته!؟ ... _ من ی آلفای سلطنتی فاکی‌ام جئون ! +اگر تاچند لحظه دیگ روی پاهام نباشی کیم،کاری میکنم صدای ناله هات به گوش کل افراد پک ات برسه !! #Kookv / Vkook دکتر بتا مات به آلفاش و امگای روبروش نگاه میکرد .. پیدا شدن یک جفت دیگه برای جفت خودش؟ این چطور ممکنه ! ... _باور کن دلت نمیخواد بدونی چه چیزهایی ممکنه باعث مرگ یا به کما رفتن گرگ یک نفر بشه موچی .. #Yoonmin / Sope / sopemin +جینا ! الان تنها چیزی که آرومم میکنه لب‌هاییه که به جای تو، منم که باید گازشون بگیرم ... _کیم نامجوون! این دکترها چی میگن؟!!! +عزیزم آروم باش.. اینهمه عصبانیت و استرس اصلا برات خوب نیست #Namjin اسم فیک : ماه درخشان کاپل اصلی : کوکوی _ ویکوک (ورس)(switch) کاپل فرعی : نامجین_ سپ‌مین_ یونمین_ سپ_ چانبک_ کایسون و.. ژانر : امگاورس _ ومپایر _ گرگینه _ جادوگر _ امپرگ ! (فاقد اسمات کامل) . زمان اپ: حدودا 4 روز یکبار شروع : 1.Desumber.2022 پایان : 2025 . 🥇 جادوگر / شیطان/ سوپرنچرال/ ومپایر / گرگینه 🥈 امگا / تخیلی/ الفا / ورس/ امگاورس / سپ / kookv
Talvez você também goste
Slide 1 of 10
Love in nyc cover
Full moon |ᵏᵒᵒᵏᵛ cover
Good For You |Kookv| cover
Hand job | Vkook cover
Bright Moon (Kv,Vk) cover
فقط بهم بگو/Just Tell me cover
اسیر دزدان دریایی 🔞 cover
Noctis Kookv cover
𝐢𝐬𝐨𝐥𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 "𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧&𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤" cover
𝗧𝗮𝗻𝗴𝗲𝗿𝗶𝗻𝗲 𝗿𝗲𝘀𝗰𝘂𝗲 𝗼𝗽𝗲𝗿𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻 cover

Love in nyc

23 capítulos Concluído

خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو می‌گیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ... البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین .... بخشی از داستان : دیگه نمی‌تونست جلوی احساساتش رو بگیره! انگار تک تک سلول‌های وجودش، از بی‌رحمی اون فرشته‌ی شکلاتی به درد اومده بود. چشمای قرمز و اشک‌آلودش رو به موجودی که، هر پلک زدنش قلبش رو زیر و رو می‌کرد، دوخت. با دیدن چشمان اشکی تنها عشق زندگیش، حالش ویرون تر شد. دستای لرزونش رو به صورتش کشید تا شاید آروم بشه. با صدای گرفته و بمش گفت: -من نمی‌دونم تو از من، توی تصوراتت چه هیولایی ساختی شکلات؛ اما من بدون تو خوب بودم. بی‌قراریش بیشتر شد و فریاد کشید: -من بدون عشق تو بهتر از این ها بودم. تو منو عاشق خودت کردی و باید مسئولیتش رو قبول کنی...! ____________ کاپل اصلی :کوکوی کاپل های فرعی :هوسوک_رزیتا/نامجین داستان بیشتر محوره کوکوی میچرخه و برای کاپل دیگه ای این فیک رو شروع نکنید #kookv#کوکوی#bts