Euphoria
  • Reads 14,128
  • Votes 2,058
  • Parts 21
  • Reads 14,128
  • Votes 2,058
  • Parts 21
Complete, First published Aug 29, 2019
جیمین نوزاد چند ماهه ی پارک چانیول که با همسرش توی یه تصادف از بین میرن به پسر عمه ش هوسوک سپرده میشه و زندگی متفاوتی رو تجربه میکنه...
کاپل
ویهوپ
نامجین
یونگی و کیونگ مین
All Rights Reserved
Sign up to add Euphoria to your library and receive updates
or
#2vhope
Content Guidelines
You may also like
TENSION🍷(vkook) by seta8603
36 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
𝐄𝐦𝐞𝐫𝐚𝐥𝐝 by NanaZed8
3 parts Ongoing
𝐄𝐦𝐞𝐫𝐚𝐥𝐝_زمُرد «اون همیشه می گفت وقتی می خندیدم دلش می خواست لب هام رو با رنگ زرد روشن کنه.وقتی پر از هیجان می شدم،قرمز رو بهم هدیه می داد چون از نظر اون این رنگ متعلق به من بود اما زمانی که دلسرد می شدم،اون تمام رنگ های سفیدم رو با خشم توی سطل اشغال خالی می کرد و من از خودم می پرسیدم که باید ممنونش باشم؟ گاهی وقت ها هم کلافه می شد و خاکستری هام رو توی مشتش می فشرد و بدون این که بفهمم اون ها رو توی رودخونه می انداخت.انگار که می خواست اون ها رو برای همیشه از زندگیم بدزده و اگه بخوام صادقانه بگم از این کارش خوشم می اومد تا زمانی که اشک هام رو می دید. وقتی من گریه می کردم اون از رنگ سبز متنفر می شد چون می دونست این رنگ نمایانگر غمی بود که نمی تونست دلیلی برای از بین رفتنش باشه.احساس می کردم که توی دنیای رنگ ها،اون کسیه که به روی من سلطه داره و من بین تمام رنگ هایی که اجبارا بهم تلقین کرده بود،گم شدم.رنگ هایی که گاهی وجود من رو تشنه تر می کردن.» کاپل اصلی:یونته ژانر: مافیا،ددی کینک،درام،رومنس،انگست،اسمات نویسنده:NanaZed8 زمان اپلود:سه شنبه ها
𝐌𝐲 𝐑𝐞𝐝 𝐖𝐢𝐧𝐞 by my_third_eye
46 parts Ongoing
𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐦𝐲 𝐫𝐞𝐝 𝐰𝐢𝐧𝐞 ☀︎︎ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 1*8, 𝐟𝐥𝐮𝐟𝐟, 𝐦𝐩𝐫𝐞𝐠, 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝐭𝐚𝐞𝐠𝐢 𝐡𝐨𝐩𝐣𝐨𝐧𝐠 𝐚𝐭𝐞𝐞𝐳 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐧𝐢𝐧𝐚 ❥︎ 𝐄𝐥𝐠𝐚 جونگ‌کوک می‌تونست گرگ سفید و کوچولوی جفتش رو ببینه که با چابکی بین درخت‌ها می‌جست و ازش دور می‌شد. جیمین با دلی شکسته، لابه‌لای درخت‌ها می‌دوید و می‌خواست خودش رو به هیونگش برسونه. دلش شکسته بود و فقط می‌خواست به یه جای امن پناه ببره و از اونجا دور بشه. اما با صدای کوبش پنجه‌های قوی که از پشت سرش شنیده می‌شد ترسید و ناچار نگاهی به عقب انداخت. با دیدن گرگ سیاه و بزرگِ جفتش که با خشم دنبالش می‌کرد، سرعت دویدنش رو بیشتر کرد که پاش به ریشه‌ی بیرون زده‌ی درختی گیر کرد و با شدت زمین خورد. جونگ‌کوک با خوشحالی خرناسی کشید و با یک جهش روی بدن دردمندش خیمه زد.
You may also like
Slide 1 of 8
TENSION🍷(vkook) cover
Amnesia2 cover
The invisible end(kookmin) cover
𝐄𝐦𝐞𝐫𝐚𝐥𝐝 cover
𝐌𝐲 𝐑𝐞𝐝 𝐖𝐢𝐧𝐞 cover
⚔ 𝙈𝙖𝙩𝙩𝙝𝙖𝙣 ⚔ •𝘏𝘰𝘱𝘦𝘮𝘪𝘯• [Completed] cover
ALFA ✔️ cover
Vikings  cover

TENSION🍷(vkook)

36 parts Ongoing

تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی