⊱Wtf?!I Fall In Love With A Bunny?!࿐💯
  • Reads 180,062
  • Votes 25,288
  • Parts 20
  • Reads 180,062
  • Votes 25,288
  • Parts 20
Complete, First published Aug 29, 2019
《کامل شده》
تهیونگ هیچوقت فکر نمیکرد کارما اینقدر بِچ باشه که بخواد با فرستادن یه خرگوش انسان نما توی زندگیِ کوفتیش عذابش بده...اما اون اشتباه کرد اشتباهِ بزرگِ دست کم گرفتن کارما....!

▪به مناسبت تولد کوکی!

¤Couple: TAEkook
¤Genre: fantasy , comedy , fluf , romance
All Rights Reserved
Sign up to add ⊱Wtf?!I Fall In Love With A Bunny?!࿐💯 to your library and receive updates
or
#42fantesy
Content Guidelines
You may also like
𝐶𝐸𝑁𝑇𝑅𝑂𝐼𝐷' ~𝑆𝑂𝑃𝐸~ by _roshana_
10 parts Ongoing
مین یونگی از خیلی چیزها توی زندگیش مطمئن نیست. در واقع زندگی جوری باهاش تا کرده که به اجبار، باورش به خیلی چیزها رو از دست بده.. شب‌هاش رو، روی پشت بومی پر ستاره صبح می‌کنه و روز‌هاش با دویدن به دنبال آینده‌ای نامعلوم سپری می‌شه.. آینده‌ای که مرد، اون رو متعلق به خودش نمی‌دونه و لا به لای تمام ناباور‌ی‌هاش، عمیقاً به این حقیقت باور داره که، زندگی‌ای رو زندگی می‌کنه که حقش نیست.. اما توی یکی از همین روز‌های پر تنش، اتفاقی پسری سر راهش قرار می‌گیره که تمام افکارش رو زیر رو می‌کنه. باور‌های داشته و نداشته‌اش رو به زیر علامت سوالِ غول‌پیکری می‌‌کشونه و در آخر یونگی می‌مونه و زندگی‌ای که دیگه به هیچ‌وجه مثل سابق نمیشه.. برشی از متن داستان: «زمان زیادی طول کشید، اما من بلاخره فهمیدم با اومدنت، تعادل رو به زندگیم برگردوندی. مثل مرکز ثقل، نبودنت زندگیم رو از هم می‌پاشونه هوبای من.» -------------------------------- نام: سنتروید/نقطه‌ی مرکزی-تکیه‌گاه ژانر: درام،رومنس، روزمره کاپل: سپ
•|𝗖𝗛𝗘𝗖𝗞 𝗠𝗔𝗧𝗘|• by niyarmibh
34 parts Ongoing
- از چی این‌قدر می‌ترسی، کبوتر بی‌پروای من؟ - بودنت منو بی‌پروا می‌کنه، نبودنت منو می‌ترسونه. بی‌پروام تا زمانی که تو کنارم باشی، وقتی نیستی از همه‌چیز می‌ترسم. ⇠❝ نام فیکشن: Check Mate ⛓ ⇠❝ ژانر ⇠ مافیایی، رمنس ، اسمات🔞، جنایی، انگست، مهیج ⇠❝ کاپل ⇠ Vkook, Hopemin ⇠❝ نویسنده‌ ⇠#Yuna ⇠❝ شطرنج بازی به مثال بالرینی بی‌پروا، شیفته‌ی تضاد خونه‌های مشکی و سفید شطرنج، ناخواسته از طرف دو رئیس مختلف از دو بند مافیایی به یک بازی دعوت شده بود. دعوت شده به بازی از طرف دو رئیس مختلف از دو بند مافیایی، یک نفر تشنه به خون تن اون پسر و یک نفر تنشه به عطر تن اون پسر؛ توی این صفحه‌ی شطرنج همه مهره‌ی بازی بودند و فقط دو گرداننده مقابل هم قرار می‌گرفتند، اما چه می‌شد اگر روزی جایگاه مهره‌ها با گرداننده عوض می‌شد و اون پسر مقابل کسی قرار می‌گرفت که روزی، بهش دلباخته بود؟ آیا این‌بار هم در بازی عشق و زندگی می‌باخت؟ - داری باهام بازی می‌کنی. - از بازی کردن خوشم میاد. - چه نوع بازی؟ - بازی‌ای که هر خطش با اشک و خون نوشته بشه، با خط و خراش، زخم و درد، کبودی و رنج. امشب صفحه‌ی این بازی تن منه و قلم انگشت‌های تو!
𝐎𝐍𝐄 𝐒𝐇𝐎𝐓 | وان شــات by Weirdnevis
9 parts Ongoing
«وان شــات از کاپـل های بـی تـی اس» 𝐓𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐝𝐮𝐜𝐞𝐫 : KOOKMIN جـیمین پسری که رقصـیدن و اجرا روی صحنه رو تنها راه برای گذروندن زندگیش میبینه؛ حالا باید برای حـفظ جایگـاهش و پرداخت هزینه های خواهر بیمارش به مدت یک ماه شب های آخرین عضو از خانواده جئـون رو گرم کنه! -تو محسور کننـده ای جئـون جیمین! -این که پیشوند اسمم رو تغییر بدی باعث نمیشه بتونی هندلـم کنی! 𝐓𝐡𝐞 𝐌𝐨𝐝𝐞𝐥 : VKOOK جونگکوک قرار بود فقط امروز به جای برادرش سر صحنه عکاسی بره و تنها با گرفتن چند عکسِ خوب برای مجله ماه پـرایدِ سلین، به خونه برگرده اما همه چیز با نبود پارتنـر مدل اصلی، مسیر دیـگه ای پیدا می کنه! چی میشه اگه جونگکوک جایگـزین اون پسر و به عنوان پارتنر کیم تهیـونگ انتخاب بشه؟! -جوری نگاهم کن که انگار عاشقمی؛ تو باید مثل یک مدل نقش بازی کنی عـکاس! -نیازی بهش ندارم. من حتی میتونم با تمام وجودم ببوسـمت و این چیزی به جز حقیقت نباشه قربان! 𝐂𝐨𝐥𝐥𝐢𝐬𝐢𝐨𝐧 : KOOKV برخـورد... در کمتر از یک ثانیه اتفاق افتاد و برای یک عمر، مسـیر زندگی پسر رو تغییر داد. درواقع اون فقط داشت مسیرش رو با یک سرعت نسبتا بالا طی می کرد و اون مردِ عجـیب؟ قرار نبود جزئی از موانع راهش باشه! -به سرنوشـت باور داری؟ -اگه در شریک شدن تختم با تو در ازای یک برخـوردِ
You may also like
Slide 1 of 10
𝐶𝐸𝑁𝑇𝑅𝑂𝐼𝐷' ~𝑆𝑂𝑃𝐸~ cover
mistake of Cupid | Vkook cover
my bunny🐰 cover
•|𝗖𝗛𝗘𝗖𝗞 𝗠𝗔𝗧𝗘|• cover
wrong love  cover
My special omega cover
My only one cover
My Immortal Daddy [Taekook] cover
معرفی فیک ویکوک  cover
𝐎𝐍𝐄 𝐒𝐇𝐎𝐓 | وان شــات cover

𝐶𝐸𝑁𝑇𝑅𝑂𝐼𝐷' ~𝑆𝑂𝑃𝐸~

10 parts Ongoing

مین یونگی از خیلی چیزها توی زندگیش مطمئن نیست. در واقع زندگی جوری باهاش تا کرده که به اجبار، باورش به خیلی چیزها رو از دست بده.. شب‌هاش رو، روی پشت بومی پر ستاره صبح می‌کنه و روز‌هاش با دویدن به دنبال آینده‌ای نامعلوم سپری می‌شه.. آینده‌ای که مرد، اون رو متعلق به خودش نمی‌دونه و لا به لای تمام ناباور‌ی‌هاش، عمیقاً به این حقیقت باور داره که، زندگی‌ای رو زندگی می‌کنه که حقش نیست.. اما توی یکی از همین روز‌های پر تنش، اتفاقی پسری سر راهش قرار می‌گیره که تمام افکارش رو زیر رو می‌کنه. باور‌های داشته و نداشته‌اش رو به زیر علامت سوالِ غول‌پیکری می‌‌کشونه و در آخر یونگی می‌مونه و زندگی‌ای که دیگه به هیچ‌وجه مثل سابق نمیشه.. برشی از متن داستان: «زمان زیادی طول کشید، اما من بلاخره فهمیدم با اومدنت، تعادل رو به زندگیم برگردوندی. مثل مرکز ثقل، نبودنت زندگیم رو از هم می‌پاشونه هوبای من.» -------------------------------- نام: سنتروید/نقطه‌ی مرکزی-تکیه‌گاه ژانر: درام،رومنس، روزمره کاپل: سپ